هذا بیان للناس و هدی و موعظه للمتقین؛ این (قرآن)، بیانى براى همه مردم و هدایت و اندرزى براى پرهیزگاران است
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هذا بیان للناس
پایگاه تخصصی پژوهش‏های قرآن و حدیث
درباره من
تابدانجارسیددانش‌من،‌تابدانم‌همین‌که‌نادانم ****************************** من آن مـرغ سحـرخیـزم ریاض آفرینـش را، که فـریادم نسیـم صبـح را بیـدار می‌سازد، اگـرچه نخل بی‌بـرگم به عشق امیدها دارم، که آتش خار بی‌گل را گل بی‌خار می‌سازد
درباره وبلاگ

حافظا در کـنــج فـقـر و خـلـوت شبهای تـار تــا بــود وردت دعا و درس قــرآن غـم مـخور ******************************* خــداوند کــارســاز بـنـده‌نواز را از بــنِ جــان خاکـســارانـه سـپـاس می‌گویم کــه توفیق گام‌زدن‌درآستان‌ثقلین‌رابرمن‌ارزانی ‌‌داشت. طـی سال‌هایی که توفیق‌ خدمت به ‌ثقلین رفیق من بوده، مقالات و مقولاتی چـنـد را در حدیـث‌پژوهی و قـرآن‌پـژوهی به جـامـه خـامـه آراسته‌ام. این درگـاه، مـحلی بـرای نشراین نوشته‌هاست تابسان بال‌ملخی در آستان سلیمان، در اختیار تـشـنگان معارف ثقلین قرار گیرد. شاید جویندگان زلال کلام قـرآن و اهـل‌بـیـت را به کـار آید و مـرا نــیـز در زمره کسانی قـرار دهـد کــه مــشـمـول کـلام نـورانی «رحـم الله عـبداً احیا امـرنـا» هستـنـد؛ باشـد کــه در روزی کــه هــیــچ نــفــســی را، جـز عـملش، به کــار نــایـد، دســتـم را بـگـیـرنـد کـه بـه دسـتـگـیـری و شــفـــاعـــتـــشــــان نــیـــاز مــبــرم دارم ******************************* حافـظ اگر قدم زنی در ره خـانـدان به صـدق بـدرقـه رهـت شـود هـمـت شـحـنـه نـجـف
دوستان من
لینک‌های ویژه
ابزارهای مفید
تماس با ما
استخاره آنلاین با قرآن کریم


Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت

آمار بازدیدها


بازدید امروز: 48
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 167437

این مقاله در سال 1390 به سفارش دائره المعارف اسلامی برای مدخل متقی هندی تألیف شده است. متن اصلی (کامل و اصلاح‌شده) مقاله را می‌توانید در مدخل مذکور در دائره المعارف اسلامی مطالعه کنید.

ابوالحسن علاءالدین علی بن حسام‌الدین بن قاضی عبدالملک بن قاضی‌خان قرشی جونپوری برهانپوری سِنْدی قادری شاذلی مدینی چشتی معروف به ابن‌الهندی و متقی هندی.

قدیمی‌ترین اطلاعات در شرح حال او، در کتاب‌های تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر از عبدالقادر بن عبدالله العیدروسی (ص 284 ـ 286)، ابجد العلوم صدیق حسن‌خان قنوجی (ج 3، ص 221) و الکواکب السائرة باعیان المئـة العاشرة از نجم‌الدین غزی (ج 2، ص 221 ـ 222) آمده است. همچنین عبدالقادر بن احمد فاکهی مکی، شرح حال او را در کتابی مبسوط به نام القول النقی فی مناقب المتقی آورده (زرکلی، ج 5، ص 79) و عبدالوهاب متقی کتابی به نام اتحاف التقی فی فضل الشیخ علی المتقی نگاشته (ابن‌عماد حنبلی، ج 10، ص 554) و عبدالحق دهلوی نیز شرح حال او را در کتاب زاد المتقین فی سلوک طریق الیقین آورده است. (متقی هندی، کنز العمال، چاپ ریاض، مقدمه مصحح، ج 1، ص 12)

وی در سال 885 هـ (درنیقه، ج 2، ص 420؛ کحاله، ج 2، ص 420؛ بغدادی، هدایـة‌ العارفین، ج 5، ص 746؛ حسینی، ص 385) یا 888 هـ (زرکلی، ج 5، ص 79؛ سویدان، ص 174؛ سرکیس، ج 2، ص 1614) در شهر برهانپور (ر.ک: دائرة‌المعارف اسلامی، ذیل برهانپور)هند به دنیا آمد. خانواده او اصالتاً اهل جونپور(ر.ک: دائرة‌المعارف اسلامی، ذیل جونپور) بودند. (کحاله، ج 2، ص 420) او در خانواده‌ای پاک و پاکدامن رشد یافت و در سن هشت سالگی، با راهنمایی پدرش، به مجلس شیخ بهاءالدین صوفی برهانپوری راه یافت و نزد او رشد یافت؛ به طوری که هنگام بلوغ، از شاگردان برگزیده او بود. (متقی هندی، کنز العمال، چاپ الرساله، مقدمه مصحح، ج 16، ص 776؛ العیدروسی، ص 286) وی در این ایام با پرداختن به شغل کتابت تأمین معاش می‌کرد. (العیدروسی، ص 286) پس از وفات بهاءالدین صوفی، در پی یافتن مرشدی که مهمات طریق حق را به او بنمایاند، به بلاد مختلف هند سفر کرد تا اینکه در ملتان، از شهرهای نزدیک غزنه، (حموی، ج 5، ص 227) به خدمت حسام‌الدین متقی ملتانی درآمد و به مدت دو سال شاگرد او شد و کتاب‌های تفسیر بیضاوی و عین‌العلم را بر او قرائت کرد. (قنوجی، ج 3، ص 221) سپس به حرمین شریفین سفر کرد و نزد ابوالحسن شافعی بکری به فراگیری حدیث پرداخت و طریقت شاذلیه و قادریه و مدینیه را نزد او و محمد بن محمد سخاوی فراگرفت. همچنین حدیث را از شهاب‌الدین احمد بن حجر مکی آموخت و مدتی مجاور بیت‌الله الحرام شد. (درنیقه، ص 268؛ جمیل احمد، ص 80؛ العیدروسی، ص 286؛ متقی هندی، کنز العمال، چاپ الرساله، مقدمه مصحح، ج 16، ص 776) در ایام حکومت محمودشاه صغیر گجراتی، که از مریدان شیخ بود و ارادتی خاص به او داشت، به هند بازگشت و چنان‌که آصفی گفته است: متقی هندی هیچ حاجتی را نزد او مطرح نمی‌کرد؛ جز اینکه وی، آن را برآورده می‌ساخت. (زرکلی، ج 5، ص 79) او پس از مدتی اقامت در هند، دوباره به مکه بازگشت و در آنجا خانه‌ای برای سکونت خود ساخت که حیاطی وسیع با حجره‌های متعدد داشت و یارانش از اهل سند را در آن‌ حجره‌ها سکونت داده بود و زندگی آن‌ها را اداره می‌کرد. بدین‌ترتیب آوازه او شهر مکه را فراگرفت؛ چنان‌که وفود بیت‌الله، همان‌گونه که به دیدن بیت‌الله می‌رفتند، به دیدن او می‌آمدند تا اینکه آوازه او به گوش سلطان سلیمان بن سلیم، حاکم وقت مکه، رسید. پس بین او و سلطان مکاتباتی آغاز شد که تا آخر عمر متقی ادامه داشت. (حسینی، ص 385) متقی، پس از مدتی، دومرتبه به هند بازگشت و نزد محمودشاه رفت و بر آن شد تا حکومت او را با میزان شریعت بسنجد و آن را بر اساس قوانین شرع استوار کند. پس همه امور حکومت زیر نظر او انجام می‌شد و او همواره به سیره شیخین پای‌بند بود و چون مردم و اطرافیان شاه، تاب اجرای برنامه‌های او را نداشتند، شیخ از آن کار دست شست و از خدمت سلطان درآمد و به مکه بازگشت و تا آخر عمرش در آنجا ماند. (حسینی، ص 385؛ متقی هندی، کنز العمال، چاپ الرساله، مقدمه مصحح، ج 16، ص 778)

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 93/5/14 ] [ 12:23 عصر ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]

در سال 92 مقاله‌ای از اینجانب در نشریه پژوهش‌های قرآن و حدیث دانشگاه تهران منتشر شد که به لطف خدا مورد اقبال اهل علم قرار گرفت. عنوان مقاله «چگونگی تعامل طبری، ابن‌ کثیر و ثعالبی با روایات تفسیری اهل‌ بیت (علیهم السلام)» بود که با همکاری استاد ارجمند جناب آقای دکتر مؤدب تألیف شده بود.

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 93/4/15 ] [ 11:30 صبح ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]

کتابنامه

ـ اسماء الصحابة الرواة و ما لکل واحد من العدد، علی بن احمد بن حزم اندلسی، سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1412 هـ.

ـ اصحاب الفتیا من الصحابة و التابعین، علی بن احمد بن حزم اندلسی، تحقیق سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1415 هـ.

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 91/12/27 ] [ 9:41 صبح ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]

 10ـ روایات سایر ائمه در منابع اهل‌سنت

از دیدگاه اهل‌سنت امامان جواد، هادی و عسکری (علیهم السلام) در طبقات بعدی راویان

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 91/12/27 ] [ 9:38 صبح ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]

  7ـ روایات امام صادق (علیه السلام) در منابع اهل‌سنت

از دیدگاه اهل‌سنت امام صادق جزو طبقة ششم

  ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/12/22 ] [ 5:42 عصر ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]

 5 ـ روایات امام سجاد (علیه السلام) در منابع اهل‌سنت

ادامه مطلب...

[ چهارشنبه 91/11/25 ] [ 3:43 عصر ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]

3ـ روایات امام حسن (علیه السلام) در منابع اهل‌سنت

از دیدگاه اهل‌سنت، امام حسن در طبقة اول صحابة مدنی قرار دارد. (معجم رجال الکتب التسعه، ج1، ص329؛ طبقات خلیفه بن ‌خیاط، ص403) بیشتر حدیث‌پژوهان اهل‌سنت بر این باورند که روایات اندکی از طریق ایشان روایت شده است. ابن‌جوزی، بقی بن مخلد و ابن‌حزم، هر سه، نام او را در ردیف اصحابی آورده‌اند که تنها سیزده روایت از آنها نقل شده است. (تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267؛ بقی بن مخلد و مقدمه مسنده، ص94؛ اصحاب الفتیا، ص62؛ اسماء الصحابه الرواه، ص143) البته ابن‌جوزی به نقل از برخی محدثان تعداد روایات او را تنها ده روایت ذکر کرده است.(تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267) دکتر بشّار عواد نیز در کتاب خود تنها سیزده متن از امام حسن مجتبی نقل کرده است. (المسند الجامع، ج5، ص193ـ186) این در حالی است که در منابع شیعی بیش از دهها روایت از طریق ایشان روایت شده است.

احمد بن‌حنبل در مسند خود تنها هجده روایت از طریق امام حسن نقل کرده است که این میزان با حذف مکررات به هشت روایت می‌رسد، (نمودار شماره 4)(برای آگاهی از چگونگی پراکندگی موضوعی روایات امام حسن در این منابع به جدول شماره 3 مراجعه کنید.) در حالی که تعداد روایات برخی از افراد هم‌طبقة ایشان در این کتاب بسیار بیشتر از این است؛ برای نمونه تعداد روایات عبدالله بن ‌عمر بیش از دو هزار، (مسند احمد، ج2، ص213) تعداد روایات انس بن مالک حدود 2194، (همان، ج4، ص249) تعداد روایات عبدالله بن عمروعاص حدود 626 روایت (همان، ج2، ص587) و تعداد روایات عبدالله بن عامر بن ربیعه حدود سی روایت است.(همان، ج3، ص444) بخاری در کتاب خود هیچ روایتی از امام حسن روایت نکرده است، این در حالی است که وی بیش از سیصد روایت از عبدالله بن ‌عمر آورده است.

مسلم نیز همانند استادش بخاری، هیچ روایتی از امام حسن در کتابش ذکر نکرده است، در حالی که بیش از دویست روایت از صحابی هم‌طبقة ایشان، یعنی ابن‌عمر، روایت کرده است. ابن‌ماجه تنها یک روات از ایشان در سنن خود ذکر کرده است، در حالی که در کتاب او بیش از هشتاد روایت از عبدالله بن ‌عمر نقل شده است. ابوداود نیز تنها یک روایت از امام حسن روایت کرده است، در حالی که در کتاب او بیش از 130 روایت از عبدالله بن ‌عمر نقل شده است.

ترمذی پنج روایت از امام مجتبی در سنن خود نقل کرده که یک روایت آن تکراری است، در حالی که تعداد روایات او از عبدالله بن‌ عمر، بدون حذف مکررات، بیش از نود روایت است. نسائی نه روایت از امام حسن آورده که سه روایت آن تکراری است. این رقم به هیچ روی با آمار روایات عبدالله بن‌ عمر در سنن نسائی مقایسه‌کردنی نیست؛ زیرا روایات او بیش از 130 روایت است. دارمی تنها چهار روایت از امام حسن نقل کرده که یک روایت آن تکراری است، در حالی که روایات ابن‌عمر در این کتاب افزون بر 25 روایت است. حاکم نیز تعداد بسیار کمی از روایات امام حسن را نقل کرده است. او تنها سه روایت از ایشان نقل کرده است، در حالی که او در مقام روایت از عبدالله بن‌ عمر بیش از نود روایت آورده است. بیهقی اندکی بیش از دیگران به روایات ایشان توجه کرده و هفده روایت از امام حسن در کتاب خود نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به پانزده روایت می‌رسد. او از عبدالله بن‌ عمر بیش از 950 روایت نقل کرده است که این رقم در مقایسه با میزان روایات امام حسن بسیار زیاد است.  متقی هندی در مقایسه با دیگران بیشترین روایات را از امام حسن روایات کرده است. او حدود 52 روایت از ایشان در کتاب خود آورده است که این تعداد با حذف مکررات به 48 روایت می‌رسد. با این همه مرویات او از ابن‌عمر بیش از 150 روایت است که از میزان روایات امام حسن بیشتر است.

نمودار 4

 اقوال و افعال امام حسن (علیه السلام) در منابع اهل‌سنت

بیشتر محدثان اهل‌سنت همان‌گونه که در نقل روایات امام حسن کوتاهی کرده‌اند، در نقل اقوال و افعال منسوب به ایشان نیز کوتاهی را به حد نهایت رسانده‌اند، به گونه‌ای که از میان یازده محدثی که کتابهایشان در این پژوهش بازکاوی شده است، نه نفر هیچ نقلی از این دست در کتابهای خود ذکر نکرده‌اند و تنها متقی هندی و بیهقی چند روایت از این‌گونه روایات ذکر کرده‌اند.

جدول 3

جمع‌بندی و بررسی کلی

در مجموع در منابع یازده‌گانة اهل‌سنت تنها 105 روایت و با حذف مکررات 66 روایت از امام حسن نقل شده است که از این میان کتابهای کنز العمال و سنن بیهقی به ترتیب بیشترین روایات را در مقایسه با سایر کتب از این امام نقل کرده‌اند. بخاری و مسلم نیز هیچ روایتی از روایات ایشان را در کتابهای خود ذکر نکرده‌اند. همچنین در منابع مذکور با حذف مکررات نوزده روایت در فقه، چهارده روایت در آداب، دوازده روایت در اخلاق، ده روایت در فضایل، چهار روایت در تاریخ، چهار روایت در ادعیه، دو روایت در طب، یک روایت در تفسیر و یک روایت در عقاید از ایشان نقل شده است. (نمودار شماره 6)

  4ـ روایات امام حسین (علیه السلام) در منابع اهل‌سنت

از نظرگاه اهل‌سنت، امام حسین، همانند برادر بزرگوارش امام حسن، در طبقة اول صحابة مدنی هستند.(معجم رجال الکتب التسعه، ج1، ص346؛ طبقات خلیفه بن خیاط، ص404) حدیث‌پژوهان اهل‌سنت بر این باورند که روایات اندکی از ایشان بر جای مانده است؛ برای مثال ابن‌جوزی، بقی بن مخلد و ابن‌حزم، هر سه، نام ایشان را در ردیف اصحابی که تنها هشت حدیث روایت کرده‌اند، آورده‌اند. (تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267؛ بقی بن مخلد و مقدمه مسنده، ص98؛ اصحاب الفتیا، ص68؛ اسماء الصحابه الرواه، ص170)  البته ابن‌جوزی به نقل از برخی محدثان تعداد روایت او را تنها هفت روایت ذکر کرده است.(تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267) دکتر بشار عواد در مجموعة خود نه روایت را به نقل از امام حسین ذکر کرده است. (المسند الجامع، ج5، ص197ـ194) این در حالی است که در منابع شیعی بیش از دهها روایت از طریق ایشان روایت شده است؛ برای مثال تنها در بحار الانوار بیش از 150 روایت از ایشان روایت شده است. احمد در مسند خود تنها یازده روایت از امام حسین روایت کرده است که یک روایت آن تکراری است. (نمودار شماره 5)(برای آگاهی از چگونگی پراکندگی موضوعی روایات امام حسین در این منابع به جدول شماره 4 مراجعه کنید.) در حالی که پیش‌تر گفته آمد که تعداد روایات او از افرادی نظیر ابن‌عمر، عبدالله بن عمروعاص، انس بن مالک و عبدالله بن عامر که با امام حسین تقریباً هم‌سن و هم‌طبقه هستند، بسیار بیشتر از این تعداد است.

بخاری و مسلم هر کدام تنها یک روایت از امام حسین در صحیح خود آورده‌اند. این در حالی است که تعداد روایات بخاری از عبدالله بن عمر بیش از سیصد روایت، تعداد روایات او از انس بن مالک بیش از 220 روایت و مرویات او از عبدالله بن عامر بیش از ده روایت است. همچنین مرویات مسلم از عبدالله بن عمر و انس بن مالک هر کدام بیش از دویست روایت و مرویات او از عبدالله بن عامر بیش از ده روایت است.

ابن‌ماجه هفت روایت از امام حسین روایت کرده است که دو روایت آن تکراری است. این در حالی است که روایات او از عبدالله بن عمر بیش از هشتاد روایت و مرویات انس بن مالک در سنن ابن‌ماجه بیش از 190 روایت است. ابوداود تنها دو روایت از امام حسین نقل کرده است که در حقیقت تکرار یک روایت است. در حالی که روایات او از عبدالله بن عمر بیش از 130 روایت و از انس بن مالک بیش از120روایت است. ترمذی سه روایت از امام حسین نقل کرده که یک روایت آن تکراری است، در حالی که مرویات او از ابن‌عمر بیش از نود روایت و روایاتش از انس بیش از 190 روایت است. نسائی تنها دو روایت از امام حسین نقل کرده، در حالی که روایات او از ابن‌عمر بیش از 130 روایت و روایاتش از انس بن مالک بیش از نود روایت است. دارمی از امام حسین هیچ روایتی ذکر نکرده است، در حالی که مرویات او از ابن‌عمر بیش از 25 روایت و مرویاتش از انس بیش از 35 روایت است.حاکم سیزده روایت از امام حسین در مستدرک آورده که یک روایت آن تکراری است، این در حالی است که روایات او از ابن‌عمر و انس بن مالک بیش از 170 روایت است. بیهقی تنها یازده روایت از ایشان نقل کرده است که یک روایت آن تکراری است. این در حالی است که او از ابن‌عمر بیش از 950 روایت و از انس بن مالک بیش از 450 روایت نقل کرده است.  متقی هندی در میان مؤلفان کتب یازده‌گانه بیشترین روایات را از امام حسین نقل کرده است. او 91 روایت از ایشان نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به 75 روایت می‌رسد. این در حالی است که مرویات او از ابن‌عمر بیش از 150 و روایاتش از انس بن مالک حدود پنجاه روایت است. جالب اینکه تعداد روایات انس در کتاب او از میزان روایات امام حسین کمتر است. 

نمودار 6

 

 نمودار 5

اقوال و افعال امام حسین (علیه السلام) در منابع اهل‌سنت

بیشتر حدیث‌پژوهان اهل‌سنت همان‌گونه که در نقل روایات امام حسین کم‌کاری کرده‌اند، در نقل اقوال و افعال منسوب به ایشان نیز کوتاهی کرده‌اند؛ به گونه‌ای تنها دو نفر از مؤلفان کتب یازده‌گانه مذکور اقوالی را از ایشان در کتاب خود نقل کرده‌اند و نه نفر دیگر هیچ روایتی از این دست نقل نکرده‌اند. آن دو نفر حاکم و متقی هندی هستند که حاکم تنها یک روایت از این‌گونه روایات نقل کرده و متقی هندی نیز تنها شش روایت نقل کرده است؛ بدین‌ترتیب مجموع اقوال و افعال منسوب به امام حسین در منابع یازده‌گانة اهل‌سنت تنها هفت روایت است.

جدول 4

جمع‌بندی و بررسی کلی

در مجموع در منابع یازده‌گانه اهل‌سنت تنها 142 و با حذف مکررات تنها 103 روایت از امام حسین نقل شده است که از این میان کتاب کنز العمال بیشترین روایت را در مقایسه با سایر کتب از این امام نقل کرده است. دارمی نیز هیچ روایتی از ایشان در کتابش نیاورده و بخاری، مسلم و ابوداود هر کدام تنها یک روایت از ایشان نقل کرده‌اند.

همچنین در منابع مذکور 27 روایت در موضوع آداب، 22 روایت در فقه، هجده روایت در تاریخ، ده روایت در فضایل، هشت روایت در اخلاق، هشت روایت در ادعیه، شش روایت در موضوع عقاید، دو روایت در تفسیر و دو روایت در طب از ایشان نقل شده است. (نمودار شمارة 6)

ادامه این مقاله را در پست‌های بعدی مطالعه فرمایید.

 


[ دوشنبه 91/9/13 ] [ 8:41 صبح ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]

 

2ـ روایات حضرت فاطمه در منابع اهل‌سنت

از دیدگاه اهل‌سنت حضرت فاطمه در طبقة صحابه قرار دارد.( معجم رجال الکتب السته، ج4، ص341) بیشتر حدیث‌پژوهان اهل‌سنت بر این باورند که روایات اندکی از طریق ایشان روایت شده است. ابن‌جوزی، بقی بن مخلد و ابن‌حزم، هر سه، نام ایشان را در ردیف اصحابی آورده‌اند که تنها هجده حدیث روایت کرده‌اند.( تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267؛ بقی بن مخلد و مقدمه مسنده، ص91؛ اصحاب الفتیا، ص80؛ اسماء الصحابه الرواه، ص130) دکتر بشار عواد نیز تنها هشت متن از ایشان روایت کرده است.(المسند الجامع، ج20، ص462ـ459) این در حالی است که در منابع شیعه بیش از دهها روایت از طریق ایشان روایت شده است.

احمد بن حنبل در مسند خود تنها ده روایت از طریق حضرت فاطمه روایت کرده است که این میزان با حذف مکررات به شش روایت می‌رسد، (نمودار شماره 3) (برای آگاهی از چگونگی پراکندگی موضوعی روایات حضرت فاطمه (علیها السلام) در این منابع به جدول شماره 2 مراجعه کنید.) این در حالی است که تعداد روایات عایشه در مسند احمد حدود 2433 روایت،(مسند احمد، ج8، ص1) تعداد روایات ام‌سلمه حدود 282 روایت (همان، ص575) و تعداد روایات حفصه حدود 48 روایت است.(همان، ص563)

روایات بخاری از طریق حضرت فاطمه بسیار اندک است؛ وی تنها شش روایت از ایشان نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به چهار روایت می‌رسد، این در حالی است که تعداد روایات او از دیگر زنان هم‌طبقة حضرت فاطمه بسیار بیشتر از این تعداد است؛ برای مثال تعداد روایات عایشه در صحیح بخاری حدود 228 روایت است (تلقیح فهوم اهل الأثر، ص292) که با تعداد روایات حضرت فاطمه قابل مقایسه نیست، یا میزان روایات ام‌سلمه در صحیح بخاری حدود 16 روایات است (تلقیح فهوم اهل الأثر، ص292) که تقریباً چهار برابر روایات حضرت فاطمه است.

مسلم نیز همانند استاد خود بخاری روایات اندکی را از حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که روایاتی که وی از عایشه نقل کرده است، حدود 243 روایت است و این در مقایسه با روایات حضرت فاطمه بسیار زیاد است. همچنین او از ام‌سلمه حدود 26 روایت نقل کرده است که این رقم نیز در مقایسه با تعداد روایات حضرت فاطمه (علیها السلام) زیاد است.

روایات حضرت فاطمه در سنن ابن‌ماجه نیز انگشت‌شمار است. او هفت روایت از طریق حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که تعداد روایات عایشه در سنن ابن‌ماجه بیش از 350 روایت و تعداد روایات ام‌سلمه بیش از پنجاه روایت و تعداد روایات حفصه بیش از پانزده روایت است که این ارقام با تعداد روایات حضرت فاطمه در این کتاب تفاوت بسیاری دارد.

ابوداود تنها چهار روایت از طریق حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که تعداد روایات عایشه در کتاب او بیش چهارصد روایت و تعداد روایات ام‌سلمه بیش از چهل و تعداد روایات حفصه بیش از پانزده روایت است.

ترمذی نیز همانند ابوداود تنها چهار روایت از طریق حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که تعداد روایات او از عایشه بیش از چهارصد روایت، از ام‌سلمه بیش از پنجاه روایت و از حفصه بیش از پانزده روایت است.

نسائی با این که متهم به تشیع است، اما تنها دو روایت از حضرت فاطمه روایت کرده است که این رقم بسیار اندک است، در حالی که تعداد مرویات وی از عایشه، ام‌سلمه و حفصه در مقایسه با سایر کتب از همه بیشتر است؛ وی بیش از پانصد روایت از طریق عایشه، بیش از پنجاه روایت از ام‌سلمه و بیش از بیست روایت از طریق حفصه نقل کرده است.

دارمی نیز همانند نسائی تنها دو روایت از حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که او نیز روایات بسیاری از عایشه، ام‌سلمه و حفصه نقل کرده است؛ روایات او از عایشه بیش از 160 روایت و از ام‌سلمه و حفصه بیش از پانزده روایت است.

حاکم در مستدرک ده روایت از حضرت فاطمه روایت کرده است، که این تعداد با حذف مکررات به هفت روایت می‌رسد. در حالی که تعداد روایات او از عایشه بیش از چهارصد روایت و روایاتش از ام‌سلمه بیش از پنجاه روایت است. روایات او از حفصه نیز تنها پنج روایت است.

بیهقی حدود هجده روایت از حضرت فاطمه نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به چهارده روایت می‌رسد. در حالی که تعداد روایات او از عایشه، بدون حذف مکررات، بیش از 1500روایت است. روایات او از ام‌سلمه نیز بیش از صد روایت و مرویاتش از حفصه بیش از پنجاه روایت است.

متقی هندی بیشترین روایات را در میان کتب یازده‌گانة اهل‌سنت از طریق حضرت فاطمه روایت کرده است. با این همه در کنز العمال نیز روایات حضرت فاطمه در مقایسه با دیگر زنان صحابه کمتر است؛ برای مثال تعداد روایات عایشه در کنز العمال بدون حذف مکررات نزدیک به دو هزار و تعداد روایت ام‌سلمه بیش از سیصد و تعداد روایات حفصه بیش از چهل روایت است.

اقوال و افعال حضرت فاطمه (علیها السلام) در منابع اهل‌سنت

اقوال و افعال منسوب به حضرت فاطمه، همانند روایات ایشان در منابع اهل‌سنت اندک و انگشت‌شمار است؛ برای نمونه محدثانی چون احمد، مسلم، ابن‌ماجه، ترمذی، ابوداود، نسائی و مسلم هر کدام تنها یک روایت از این دست روایت کرده‌اند و محدثانی چون بخاری و حاکم نیز تنها دو روایت از این گونه روایات نقل کرده‌اند. بیشترین آمار از این روایات به سنن بیهقی و کنز العمال مربوط است که هر کدام هفت روایت از این دست نقل کرده‌اند.

در مجموع و با حذف مکررات تنها دوازده روایت از اقوال و افعال منسوب به حضرت فاطمه در منابع یازده‌گانة اهل‌سنت روایت شده است.

 نمودار فراوانی روایات حضرت فاطمه در منابع اهل سنت

 

جدول پراکندگی موضوعی روایات حضرت فاطمه در منابع اهل سنت

 

همچنین در منابع یازده‌گانه مذکور با حذف مکررات شانزده روایت در موضوع تاریخ، نه روایت در فضایل، شش روایت در ادعیه، پنج روایت در فقه، پنج روایت در آداب، سه روایت در اخلاق، یک روایت در تفسیر و یک روایت در موضوع طب از حضرت فاطمه نقل شده است. در بحثهای عقایدی نیز هیچ روایتی از ایشان نقل نشده است. (نمودار شمارة 6)

 

نمودار 6

 

ادامه مقاله را در پست‌های بعدی ملاحظه فرمایید.

 

 

جمع‌بندی و بررسی کلی

در مجموع در منابع یازده‌گانه اهل‌سنت تنها 91 روایت و با حذف مکررات تنها 46 روایت از طریق حضرت فاطمه (علیها السلام) نقل شده است، که از این میان کتابهای کنز العمال و سنن بیهقی به ترتیب بیشترین روایت را در مقایسه با سایر کتب از ایشان نقل کرده‌اند. کتابهای نسائی و دارمی نیز کمترین میزان روایات را نقل کرده‌اند.


[ شنبه 91/9/11 ] [ 5:5 عصر ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]

این مقاله در شماره 47 مجله علمی ـ پژوهشی علوم حدیث منتشر شده است.

  1ـ روایات امام علی (علیه السلام) در منابع اهل‌سنت

از دیدگاه اهل‌سنت امام علی (علیه السلام) جزو طبقة صحابه است. (معجم رجال الکتب التسعه، ج3، ص73) در بیان میزان روایات ایشان در منابع اهل‌سنت اتفاق نظر وجود ندارد. برخی گفته‌اند که تنها نزدیک به دویست روایت از ایشان وارد شده است. (اصحاب الفتیا من الصحابه و التابعین، ص41، به نقل از برقی) ابن‌حزم و ابن‌جوزی تعداد روایات ایشان را به عدد 536 رسانده‌اند، (همان؛ تلقیح فهوم اهل الأثر، ص264) اما بقی بن مخلد در مسند خود تعداد روایات ایشان را 586 روایت دانسته است. (بقی بن مخلد و مقدمه مسنده، ص80) این در حالی است که احمد بن حنبل در مسند خود ذیل نام امام علی (علیه السلام) حدود 819  حدیث ذکر کرده است. (مسند الإمام احمد، ج2، ص1) به نظر می‌رسد که بخشی از این اختلافات به مبنای اهل‌سنت در شمارش روایات مربوط است؛ چرا که اهل‌سنت در شمارش روایات تنها طرق را می‌شمارند، نه متون را. (بقی بن مخلد و مقدمه مسنده، ص20) مؤید این نظریه آمار ارائه‌شده در کتابهایی مثل المسند الجامع است که در آنها اصل بر ارائة متون بدون تکرار است؛ برای نمونه بشار عواد در المسند الجامع، که در آن روایات بیش از بیست کتاب مهم اهل‌سنت را با حذف مکررات جمع‌آوری کرده، تنها 424 متن از امام علی (علیه السلام) نقل کرده است. (المسند الجامع، ج13، ص448ـ137) از سوی دیگر سخن ابونعیم اصفهانی که تعداد روایات ایشان را چهارصد و اندی ذکر کرده است،(بقی بن مخلد و مقدمه مسنده، ص80؛ اصحاب الفتیا من الصحابه و التابعین، ص41؛ تلقیح فهوم اهل الأثر، ص264) می‌تواند مؤید دیدگاه بشار عواد باشد.

الف) مسند احمد

احمد بن حنبل در مسند خود تعداد 819  روایت از امام علی نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به 420 روایت می‌رسد. (با توجه به اینکه این پژوهش بر اساس جستجوی کامپیوتری سامان یافته و از سویی نرم‌افزارهای موجود در این زمینه، اشکالاتی دارند که امکان جستجوی دقیق را از پژوهشگر می‌گیرد؛ از این رو، با اینکه تلاش شده است تا با بررسی کلیدواژه‌های گوناگون درصد خطا به حداقل برسد، با این همه احتمال خطا در آن منتفی نیست. به طور کلی می‌توان گفت که آمار ارائه‌شده در این پژوهش در حد هشتاد درصد مطابق با واقع است.) (نمودار شمارة 1) (آنچه که در این نمودارها با عنوان اسناد مشخص شده است، به آمار روایات، بدون حذف مکررات، مربوط است.) اگر چه این تعداد، عدد درخور توجهی است و در مقایسه با روایات خلفای راشدین بیشتر است؛ چرا که تعداد روایات ابوبکر در مسند احمد بدون حذف مکررات81، روایات عمر316 و روایات عثمان162روایت است، اما در مقایسه با برخی دیگر از صحابه این میزان اندک است؛ برای مثال تعداد روایات عبدالله بن عباس در مسند احمد بیش از 1700و روایات عبدالله بن عمر بیش از دو هزار روایت است، این در حالی است که هم ابن‌عباس و هم ابن‌عمر از نظر سنی از علی کوچک‌ترند و از نظر سبقت در اسلام و میزان دانش نیز شاگرد آن حضرت به شمار می‌روند.

نکتة در خور توجه دیگر اینکه میزان روایات افرادی مثل ابوذر و عمار بن یاسر که از نظر فکری مشرب شیعی دارند، نیز در مسند احمد بسیار اندک است؛ برای مثال روایات ابوذر در مسند احمد بدون حذف مکررات 294 روایت و تعداد روایات عمار بن یاسر تنها 36 روایت است که عددی بسیار ناچیز است؛ چرا که عمار بن یاسر و ابوذر هر دو از سابقان در اسلام بوده‌اند و انتظار می‌رود روایات بیشتری از ایشان نقل شود. (برای آگاهی از چگونگی پراکندگی موضوعی روایات امام علی (علیه السلام) در این منابع به جدول شماره 1 مراجعه کنید.)

ب) صحیحین

روایات بخاری و مسلم از امام علی بسیار اندک است. ابن‌جوزی گفته است که تنها 44 روایت از ایشان در صحیحین آمده است که بیست روایت متفق‌علیه است و بخاری در نه روایت و مسلم در پانزده روایت منفرد هستند؛ به بیان دیگر بخاری تنها 29 روایت و مسلم 35 روایت از املام علی نقل کرده‌اند. (تلقیح فهوم اهل الأثر، ص287) اما یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که روایات امام علی در صحیحین از این تعداد بیشتر است؛ بر اساس بررسی‌های انجام‌شده در این پژوهش، بخاری 101روایت از ایشان نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به 43 روایت می‌رسد. این در حالی است که روایات بخاری از ابن‌عباس و ابن‌عمر بیش از پانصد روایت است. با این همه روایات او از ابوبکر از سی روایت بیشتر نیست. همچنین روایاتش از عمر حدود نود و مرویاتش از عثمان حدود پانزده روایت است. روایات او از ابوذر و عمار نیز به ترتیب 25 و دو روایت است.

روایات مسلم از امام علی نیز از آنچه ابن‌جوزی گفته، بیشتر است. مسلم 65 روایت از امام علی نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به 46 روایت می‌رسد، این در حالی است که در صحیح مسلم نیز روایات سایر صحابه از روایات امام علی بیشتر است؛مثلاً تعداد روایات عبدالله بن عمر در این کتاب بیش از چهارصد روایت و روایات ابن‌عباس بیش از 250 روایت است. با این همه در صحیح مسلم نیز روایات خلفای سه‌گانة اول از روایات امام علی کمتر است؛ مسلم از ابوبکر حدود سی، از عمر پنجاه و از عثمان حدود بیست روایت نقل کرده است. تعداد روایات ابوذر و عمار نیز در صحیح مسلم اندک است؛ او حدود چهل روایت از ابوذر و تنها هشت روایت از عمار نقل کرده است.

ج) سنن ابن‌ماجه

ابن‌ماجه 104 روایت از امام علی نقل کرده است که تنها سه روایت آن تکراری است. میزان روایت خلفای سه‌گانه در سنن ابن‌ماجه نیز از تعداد روایات امام علی کمتر است؛ ابن‌ماجه حدود سی روایت از ابوبکر، هفتاد روایت از عمر و چهل روایت از عثمان نقل کرده است. اما میزان روایات ابن‌عمر و ابن‌عباس در سنن او نیز از میزان روایات امام علی بیشتر است؛ او حدود سیصد روایت از ابن‌عمر و 320 روایت از ابن‌عباس نقل کرده است، با این‌همه روایات ابوذر و عمار در سنن ابن‌ماجه روی ‌هم‌رفته از شصت روایت تجاوز نمی‌کند.

د) سنن ابوداود

ابوداود 126 روایت و با حذف مکررات 98 روایت از امام علی در کتاب خود نقل کرده است. در کتاب او نیز میزان روایات خلفای سه‌گانه از میزان روایات امام علی کمتر است؛ او از ابوبکر حدود 35 روایت، از عمر حدود شصت و از عثمان حدود سی روایت نقل کرده است. روایات ابوذر و عمار نیز در سنن او اندک است؛ او از ابوذر تنها 25 و از عمار حدود سی روایت نقل کرده است. اما میزان روایات ابن‌عمر و ابن‌عباس در کتاب او نیز بسیار بیشتر از میزان روایات امام علی است؛ او از ابن‌عباس حدود چهارصد و از ابن‌عمر حدود 250 روایت نقل کرده است که با میزان اندک روایات امام علی در این کتاب مقایسه‌کردنی نیست.

هـ) سنن ترمذی

ترمذی 143 روایت از امام علی نقل کرده است که بیست روایت آن تکراری است؛ بدین‌ترتیب مجموع متون روایت‌شده از امام علی (علیه السلام) در سنن ترمذی 123 روایت است که این میزان در مقایسه با روایات ابوبکر و عثمان بیشتر و در مقایسه با روایات عمر بن خطاب تقریباً با آن برابر است؛ او از ابوبکر و عثمان به ترتیب بیش از 85 و شصت روایت نقل کرده است، در حالی که روایات عمر در کتاب او بیش از 150 روایت است. روایات ابوذر و عمار نیز در کتاب او از چهل روایت بیشتر نیست. اما روایات ابن‌عمر و ابن‌عباس در کتاب ترمذی نیز همانند سایر کتابها بیشتر است. ترمذی بیش از چهارصد روایت از ابن‌عمر و بیش از 450 روایت از ابن‌عباس در کتاب خود آورده است که تقریباً چهار برابر روایات امام علی در این کتاب است.

و) سنن نسائی

نسائی در میان کتب شش‌گانه بیشترین روایات را از امام علی نقل کرده است؛ او در کتاب خود 388 روایت از امام علی نقل کرده است که این میزان با حذف مکررات به 137 روایت می‌رسد. از طرفی میزان روایات او از خلفای سه‌گانة نخست بسیار کمتر از این تعداد است؛ او حدود پنجاه روایت از ابوبکر، پنجاه روایت از عمر و 25 روایت از عثمان در کتاب خود آورده است. میزان روایات ابوذر و عمار نیز در کتاب او از سی روایت تجاوز نمی‌کند. با این‌همه روایات او نیز از ابن‌عمر و ابن‌عباس بسیار زیاد است؛ او بیش از 380 روایت از ابن‌عباس و حدود 250 روایت از ابن‌عمر آورده است.

ز) سنن دارمی

دارمی تنها 77 روایت از امام علی در کتاب خود آورده است که پنج روایت آن تکراری است. گفتنی است که مرویات او از ابوبکر حدود چهل روایت، از عمر بیش از چهل روایت و از عثمان حدود سی روایت است. با این همه مرویات او از ابوذر و عمار به سی روایت نمی‌رسد، در حالی که روایات ابن‌عباس بیش از دویست و روایات ابن‌عمر در کتاب او بیش از صد روایت است.

ح) مستدرک حاکم

حاکم حدود 290 روایت از امام علی در کتاب خود آورده است که این میزان با حذف مکررات به 250 روایت می‌رسد. گفتنی است که تعداد روایات خلفای سه‌گانه روی هم‌رفته از میزان روایات امام علی در این کتاب کمتر است؛ او از ابوبکر حدود شصت روایت، از عمر حدود 110 روایت و از عثمان حدود پنجاه روایت نقل کرده است. میزان روایات ابوذر در کتاب او حدود شصت روایت و روایات عمار حدود سی و اندی روایت است.اما میزان روایات ابن‌عمر و ابن‌عباس در کتاب او زیاد است؛ روایات ابن‌عباس در این کتاب متجاوز از نهصد و روایات ابن‌عمر بیش از 250 روایت است.

ط) سنن بیهقی

بیهقی حدود 787 روایت از امام علی در کتاب خود آورده است که این میزان با حذف مکررات به 580 روایت می‌رسد. در حالی که تعداد روایات ابوبکر در کتاب او، بدون حذف مکررات، بیش از ششصد، روایات عمر بیش از 650 و میزان روایات عثمان بیش از دویست روایت است، اما روایات ابوذر و عمار از صد روایت بیشتر نیست. گفتنی است که روایات ابن‌عمر و ابن‌عباس در کتاب بیهقی نیز فراوان است؛ او از از ابن‌عباس بیش از 1900 و از ابن‌عمر بیش از 1300 روایت نقل کرده است.

ی) کنز العمال

متقی هندی بیشترین میزان روایات را در میان کتب یازده‌گانة مذکور از امام علی آورده است. او نزدیک به 3500 روایت از امام علی نقل کرده است که این میزان با حذف مکررات به 2723 روایت می‌رسد که عددی در خور توجه است. گفتنی است که مجموع روایات ابوبکر در کتاب او نزدیک به چهارصد روایت، میزان روایت عمر حدود هزار روایت و میزان روایات عثمان تنها حدود دویست روایت است که در مقایسه با روایات امام علی بسیار اندک می‌نماید. تعداد روایات ابوذر نیز بیش از 350 روایت و روایات عمار کمتر از صد روایت است. با این همه تعداد روایات ابن‌عمر و ابن‌عباس نیز در این کتاب از میزان روایات امام علی (علیه السلام) کمتر است. او از ابن‌عمر، بدون حذف مکررات، حدود 2700 و از ابن‌عباس نیز نزدیک به همین میزان روایت نقل کرده است، در حالی که میزان روایات امام علی (علیه السلام) در کنز العمال حتی با حذف مکررات از این میزان بیشتر است. از این‌رو تنها با یک نگاه اجمالی به میزان روایات امام علی عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر در کتابهای دهگانة فوق و مقایسة آنها با آمار موجود در کتاب کنز العمال می‌توان دریافت که مؤلفان کتابهای دهگانة پیشین تا چه اندازه از نقل روایتهای امام علی (علیه السلام) غافل بوده‌اند.

اقوال و افعال امام علی(علیه السلام) در منابع اهل‌سنت

می‌دانیم که اهل‌سنت در کنار روایات منسوب به پیامبر، به اقوال صحابه و تابعین نیز در زمینه‌های مختلف آنها استناد می‌کنند. از این‌رو شایسته است که میزان اقوال و افعال منسوب به هر یک از ائمة اهل‌بیت، که از دیدگاه اهل‌سنت هرکدام به نوعی صحابه یا تابعی تلقی می‌شوند، نیز مورد بررسی قرار گیرد تا میزان رویکرد محدثان اهل‌سنت به این‌گونه روایات نیز بازکاویده شود.

محدثان اهل‌سنت با اینکه در مقام نقل از دیگر صحابه و تابعین کتابهای خود را از نظرات ایشان و آراء و منقولات آنها پر کرده‌اند، اما در مواجهه با ائمة اهل‌بیت (علیهم السلام) کمتر به آرا و اقوال ایشان توجه کرده‌اند. به گونه‌ای ‌که مجموع اقوال و افعال منسوب به امام علی در کتب شش‌گانة اهل‌سنت از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‌کند. بخاری و مسلم هیچ روایتی از این دست نیاورده‌اند. ترمذی تنها یک روایت از این‌گونه روایات آورده و ابوداود و ابن‌ماجه هر کدام تنها دو روایت از این نوع روایات ذکر کرده‌اند. نسائی و احمد بن حنبل نیز هر کدام تنها سه روایت در این زمینه آورده‌اند.

از میان مؤلفان یازده‌گانة فوق تنها متقی هندی و بیهقی به این‌گونه روایات توجه نشان داده‌ و آنها را تا حدودی در کتابهای خود آورده‌اند. متقی هندی حدود 712 و بیهقی حدود 450 روایت از این‌ دست نقل کرده‌اند. بدین‌ترتیب مجموع اقوال و افعال منسوب به امام علی در منابع یازده‌گانة اهل‌سنت بیش از هزار روایت است که بیشتر آنها را بیهقی و متقی هندی روایت کرده‌اند.

نمودار شماره 1_ فراوانی روایات و اقوال امام علی در منابع اهل سنت

 

جمع‌بندی و بررسی کلی

  در مجموع در منابع یازده‌گانة اهل‌سنت حدود 6481 روایت و با حذف مکررات حدود 3360 روایت از امام علی (علیه السلام) نقل شده است که این میزان با آنچه که حدیث‌پژوهانی چون ابن‌حزم، ابن‌جوزی، بقی بن مخلد و دکتر بشار عواد گفته‌اند، بسیار تفاوت دارد و از آن بسیار بیشتر است. در این میان متقی هندی بیشترین تعداد و بخاری کمترین تعداد از این روایات را گزارش کرده است.

جدول شماره 1_ پراکندگی موضوعی روایات امام علی در منابع اهل سنت

همچنین در کتابهای یازده‌گانة فوق در مجموع و با حذف مکررات حدود 1221 روایت در زمینة مسائل فقهی، 1195 روایت در زمینة تاریخ، 232 روایت در آداب، 216 روایت در تفسیر، 169 روایت در اخلاق، 149 روایت در ادعیه و زیارات، 137 روایت در فضایل، 34 روایت در مسائل اعتقادی و تنها هفت روایت در موضوع پزشکی از امام علی (علیه السلام) نقل شده است. (نمودار شمارة 2)

نمودار شماره2_ پراکندگی موضوعی روایات امام علی در منابع اهل سنت

 

 ادامه این مقاله را در پست بعدی می‌توانید مطالعه کنید.


[ پنج شنبه 91/8/4 ] [ 1:5 عصر ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]

این مقاله در شماره 47 مجله علمی ـ پژوهشی علوم حدیث منتشر شده است.

چکیده

اهل‌سنت در حوزه شخصیت‌شناسی به طور مکرر فضایل اهل‌بیت را بیان کرده و کتابهای متعددی را در این زمینه سامان داده‌اند، به گونه‌ای که به جرئت می‌توان گفت که در فضایل هیچ گروهی، حتی خلفای سه‌گانه و ائمة چهارگانة اهل‌سنت نیز، این میزان کتاب به سامان نرسیده است. بی‌شک این نگاه اهل‌سنت به اهل‌بیت مستلزم این است که ایشان در حوز? نقل روایات نیز توجه شایانی به روایات اهل‌بیت داشته و هماره در نقل و نقد روایات ایشان اهتمام ویژه‌ای داشته باشند. در این پژوهش مهم‌ترین کتابهای روایی اهل‌سنت جستجو و آمار مربوط به روایتهای هر یک از ائمة اهل‌بیت (علیهم السلام) در این منابع به تفکیک استخراج و با استناد به این آمار، ثابت شده است که اهل‌سنت در مقام نقل روایات آن گونه که باید، به روایات اهل‌بیت توجه نکرده‌اند.

کلیدواژه‌ها: روایات اهل‌بیت، روایات اهل‌سنت، تعامل اهل‌سنت با روایات، تعامل اهل‌سنت با اهل‌بیت.

درآمد

موضوع تعامل اهل‌سنت با روایات اهل‌بیت از مهم‌ترین موضوعاتی است که در مطالعات بین‌المذاهب اهمیتی اساسی دارد. بی‌شک نوع نگاه اهل‌سنت به روایات اهل‌بیت در نوع برخورد پیروان دو مکتب بزرگ شیعه و سنی با یکدیگر نقشی اساسی دارد. در این پژوهش با بررسی یازده کتاب مهم حدیثی اهل‌سنت و استخراج آمار مربوط به روایات هر یک از ائمة اهل‌بیت در این منابع، سعی شده است میزان رویکرد دانشمندان اهل‌سنت به نقل این روایات بازکاوی شود. بی‌شک بررسی چگونگی برخورد اهل‌سنت با این روایات مستلزم پژوهشی دیگر است. در گزینش منابع این پژوهش تلاش شده است تا ویژگیهای اختصاصی کتابها مورد توجه قرار گیرد و از بررسی منابع غیرمهم پرهیز و بیشتر به منابع دست اول و مشهور پرداخته شود. از این رو، هر یک از کتابهای بررسی‌شده در این پژوهش از منظری خاص جایگاه ویژه‌ای نزد اهل‌سنت دارد که پیش از ورود به موضوع لازم است ویژگیهای منابع بررسی‌شده در این پژوهش بازگو گردد.

آشنایی با منابع پژوهش

این پژوهش بر اساس کتابهای مسند احمد بن‌ حنبل، صحیح بخاری و مسلم، سنن ابن‌ماجه، ابوداود، ترمذی، نسایی و دارمی، مستدرک حاکم نیشابوری، سنن بیهقی و کنزالعمال سامان یافته است.  مسند احمد جامع‌ترین مسندی است که از عهد قدیم باقی‌ مانده و حاوی دهها هزار حدیث در موضوعات مختلف است.(جوامع حدیثی اهل‌سنت، ص49)پیرامون میزان اعتبار احادیث مسند سه دیدگاه عمده در میان دانشمندان مطرح است: دستة اول همة روایات مسند را حجت می‌دانند. خاستگاه این دیدگاه سخنان احمد بن‌ حنبل و برخی از دانشمندان دیگر پیرامون احادیث این کتاب است؛(برای نمونه ر.ک: الحدیث و المحدثون، ص371و372؛ علوم الحدیث و مصطلحه، ص306)برای مثال وی در سفارشهای خود به فرزندش، عبدالله، گفته است: «احتفظ بهذا المسند فإنه سیکون اماماً»؛(اطراف مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص579) از این مسند مراقبت کن که به زودی راهنمای مردم خواهد شد. دستة دوم بر این باورند که در مسند احمد روایات صحیح، ضعیف و موضوع نیز وجود دارد که ابن‌جوزی و حافظ عراقی از این دسته‌اند.(جوامع حدیثی اهل‌سنت، ص55)دستة سوم بر این باورند که روایات مسند از نوع صحیح و ضعیف و نزدیک به حسن است. ابوعبدالله ذهبی، ابن‌حجر عسقلانی، ابن‌تیمیه و سیوطی از طرفداران این دیدگاه هستند.(همان، ص56)به هر حال برخی از دانشمندان اهل‌سنت مسند احمد بن‌ حنبل را در ردیف سنن اربعه قرار داده و اعتباری فراتر از سایر مسانید برای آن قائل شده‌اند.(علوم الحدیث و مصطلحه، ص297)

صحیح بخاری یکی از جوامع حدیثی اهل‌سنت است که پیرامون میزان اعتبار روایات آن اختلافی میان دانشمندان اهل‌سنت نیست و عموم اهل‌سنت بر این باورند که این کتاب صحیح‌ترین کتاب حدیثی و پس از کتاب خدا معتبرترین کتاب است.(مفتاح السنه، ص39؛ کشف الظنون، ج1، ص541)

صحیح مسلم نیز دومین کتاب از کتابهای شش‌گانة حدیثی اهل‌سنت است که جایگاه ویژه‌ای نزد اهل‌سنت دارد. نووی گوید: «صحیح ترین کتاب پس از کتاب خدا صحیح بخاری و مسلم است و امت اسلامی این موضوع را پذیرفته‌اند.»(کشف الظنون، ج1، ص541) با توجه به برخی از امتیازات این کتاب در مقایسه با صحیح بخاری، برخی از دانشمندان مغرب زمین، صحیح مسلم را صحیح‌ترین کتاب حدیثی و حتی برتر از صحیح بخاری قلمداد کرده‌اند(مفتاح السنه، ص46) برای مثال حسین بن‌ علی نیشابوری گفته است: «در زیر آسمان کتابی صحیح‌تر از کتاب مسلم وجود ندارد.»(همان؛ تهذیب الکمال، ج1، ص168؛ تاریخ مدینه دمشق، ج58، ص92)با این همه از دیدگاه بیشتر اندیشمندان اهل‌سنت صحیح بخاری بر هر کتاب دیگر از جمله صحیح مسلم برتری دارد.(علوم الحدیث و مصطلحه، ص301)

سنن ابن‌ماجه به حسن ترتیب اشتهار دارد.(همان) البته این کتاب فراز و فرودهای زیادی را در طول تاریخ تجربه کرده است. به دلیل وجود برخی ضعفها در آن تا اواخر قرن پنجم هجری این کتاب جزو کتب شش‌گانه قرار نگرفته بود و به جای آن کتاب موطأ و برخی دیگر سنن دارمی را جزو کتب شش‌گانه قرار داده بودند. در اواخر قرن پنجم محمد بن‌ طاهر مقدسی این کتاب را در شمار کتب پنج‌گانه ذکر کرد. با این همه این کتاب همواره از نظر اعتبار احادیث در ردیف ششم قرار داشت.(الحدیث و المحدثون، ص419؛ مفتاح السنه، ص101) این وضعیت همچنان ادامه داشت تا اینکه در دوران متأخر و معاصر سنن ابن‌ماجه دومرتبه از ردیف کتابهای سنن خارج شد و پس از مدتی با تلاشهای محمد ناصرالدین البانی و محمد فؤاد عبدالباقی، ابهامهای موجود در آن برطرف شد و بار دیگر به شمار کتب سنن شش‌گانه پیوست.(جوامع حدیثی اهل‌سنت، ص130)

سنن ابوداود نیز جزو کتابهای شش‌‌گانة اهل‌سنت است که در مقایسه با سایر سنن امتیازاتی به این شرح دارد: اجتناب نکردن از تکرار روایات در مواردی که روایتی نکته‌ای اضافی داشته باشد، اختصار برخی روایات، اجتناب از نقل از افراد متروک الحدیث، ارائة توضیحاتی پیرامون روایات دارای اشکال سندی یا متنی، اشتمال کتاب بر روایات فقهی به ویژه سنن نبوی و انتخاب روایات از بین مشهورترین روایات یا مصادر حدیثی.(همان، ص134)با توجه به این امتیازات، سنن ابوداود در میان اهل‌سنت موقعیت ممتازی دارد و به باور برخی از پژوهشگران پس از صحیحین معتبرترین کتاب حدیثی است.(اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص321)خطابی آن را کتابی بی‌‌مانند توصیف کرده (مفتاح السنه، ص86، به نقل از معالم السنن) و برخی نیز گفته‌اند که پس از کتاب خدا، سنن ابوداود برای مجتهد کافی است.(الحدیث و المحدثون، ص411)

حاجی خلیفه سنن ترمذی را از نظر اعتبار و منزلت سومین کتاب حدیثی اهل‌سنت دانسته است.(کشف الظنون ، ج1، ص559)ترمذی خود گفته است که جامع‌اش را پس از تصنیف بر دانشمندان حجاز، عراق و خراسان عرضه داشته و همة آنها از تألیف او اظهار رضایت کرده و درباره‌اش گفته‌اند که این کتاب در خانة هر کس که باشد، مانند پیامبری است که سخن می‌گوید. (همان؛ الحدیث و المحدثون، ص415)

نسائی دو کتاب به نامهای السنن الکبری و السنن الصغری یا المجتبی دارد. المجتبی بدون شک مهم‌ترین جامع حدیثی نسائی است؛ چرا که جزو کتب شش‌گانه است. به باور برخی از دانشمندان به دلیل اینکه سنن نسایی، پس از کتابهای صحیح مسلم و بخاری، کمترین حدیث ضعیف یا مجروح را دارد، بر سنن ابوداود و ترمذی مقدم و پس از صحیحین در رتبة سوم قرار دارد. (الحدیث و المحدثون، ص410؛ مفتاح السنه، ص79) البته برخی از دانشمندان اهل‌سنت نیز سنن ابوداود را بر سنن نسائی مقدم می‌دارند. (اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص326)

سنن دارمی نیز از کتابهای مهم اهل‌سنت است. برخی از منتقدان اهل‌سنت، سنن دارمی و برخی دیگر موطأ مالک را از جمله کتابهای اصلی می‌دانستند. و آن دو را در ردیف کتب شش‌گانه قرار داده بودند.( علوم الحدیث و مصطلحه، ص 299.) البته از آنجا که تعداد روایات کتاب موطأ از پانصد روایت تجاوز نمی‌کند، (الحدیث و المحدثون، ص 248) در این پژوهش از بررسی روایات آن صرف نظر شده است. از دیدگاه محدثان دلیل برتری سنن دارمی بر سنن ابن‌ماجه صحت مطالب و احادیث آن در مقایسه با سنن ابن‌ماجه و نیز تقدم زمانی تألیف آن است که باعث علو‍‍ اسناد آن شده است به گونه‌ای که بیشتر اسناد آن تنها با چهار واسطه به پیامبر می‌رسد.(تاریخ بغداد، ج10، ص248)

از دیگر کتابهای مهم اهل‌سنت، مستدرک حاکم است. برخی دانشمندان اهل‌سنت حاکم را به تشیع متهم کرده و از کتاب او روی‌‌گردان شده‌اند.(تذکره الحفاظ، ج3، ص104؛ تاریخ بغداد، ج3، ص94)حتی برخی از آنها، از جمله ابوسعید مالینی (م412)، مدعی شده‌اند که در مستدرک هیچ حدیثی که با شرایط بخاری و مسلم صحیح باشد، وجود ندارد.(تدریب الراوی، ج1، ص81) که البته این موضعی تنگ‌نظرانه و دور از انصاف است. اما در مقابل، برخی دیگر،  هرچند حاکم را در تشخیص حدیث صحیح، فردی متساهل دانسته‌اند، اما به نوعی کار او را تأیید کرده‌اند؛ مثلاً ابن‌صلاح می‌گوید: «روایاتی که حاکم به صحت آنها حکم رانده و در آثار محدثان دیگر نیامده است، اگر صحیح نباشد، دست‌کم حسن است که می‌توان به آن احتجاج و عمل کرد.»(المقدمه، ص24)بنا به گفتة ذهبی حدود نیمی از المستدرک مطابق شرایط بخاری و مسلم و یا یکی از آن دو جمع‌آوری شده و یک‌چهارم آن نیز هر چند با مبنای بخاری و مسلم مطابقت ندارد، با این همه صحیح است و تنها یک‌چهارم احادیث مستدرک، منکر یا جعلی است. (تدریب الراوی، ج1، ص81)

از دیگر کتابهای بررسی‌شده در این پژوهش، سنن بیهقی است. این کتاب از جامع‌ترین کتابهای احادیث فقهی اهل‌سنت است که شامل 22 هزار حدیث است. ابن‌صلاح دربار? این کتاب گفته است که در زمینة احادیث فقهی هیچ کتابی جامع‌تر از آن وجود ندارد. گویا مؤلف آن هیچ حدیثی را در عالم از نظر دور نداشته و همه را در کتاب خود آورده است.(مفتاح السنه، ص114؛ الحدیث و المحدثون، ص432) سبکی نیز این کتاب را از نظر تهذیب و ترتیب و نیز حسن مطالب بی‌مانند دانسته است. (جوامع حدیثی اهل‌سنت، ص219)

کنزالعمال تالیف علی بن ‌حسام‌الدین متقی هندی است. او در تألیف کتاب خود، جمع الجوامع سیوطی را اساس قرار داده و روایات آن را بر مبنای حروف الفبا و موضوعات فقهی مرتب کرده است. (مقدمة کنزالعمال، ج1، ص3)از این رو مراجعه به کنز العمال به منزله مراجعه به جمع الجوامع است؛ با این تفاوت که روایات بسیاری را نیز که در جمع الجوامع نیامده است، می‌توان در این کتاب مطالعه کرد.

اکنون که به گونه‌ای اجمالی با ویژگیهای منابع بررسی‌شده در این پژوهش آشنا شدیم، وقت آن است که روایات اهل‌بیت را در این منابع بازکاویم و آمار مربوط را به تفصیل ارائه دهیم.

ادامه این مقاله را در پست بعدی می‌توانید مطالعه کنید.


[ چهارشنبه 91/7/26 ] [ 11:56 صبح ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]
   1   2      >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.

mouse code

کد ماوس