هذا بیان للناس و هدی و موعظه للمتقین؛ این (قرآن)، بیانى براى همه مردم و هدایت و اندرزى براى پرهیزگاران است
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هذا بیان للناس
پایگاه تخصصی پژوهش‏های قرآن و حدیث
درباره من
تابدانجارسیددانش‌من،‌تابدانم‌همین‌که‌نادانم ****************************** من آن مـرغ سحـرخیـزم ریاض آفرینـش را، که فـریادم نسیـم صبـح را بیـدار می‌سازد، اگـرچه نخل بی‌بـرگم به عشق امیدها دارم، که آتش خار بی‌گل را گل بی‌خار می‌سازد
درباره وبلاگ

حافظا در کـنــج فـقـر و خـلـوت شبهای تـار تــا بــود وردت دعا و درس قــرآن غـم مـخور ******************************* خــداوند کــارســاز بـنـده‌نواز را از بــنِ جــان خاکـســارانـه سـپـاس می‌گویم کــه توفیق گام‌زدن‌درآستان‌ثقلین‌رابرمن‌ارزانی ‌‌داشت. طـی سال‌هایی که توفیق‌ خدمت به ‌ثقلین رفیق من بوده، مقالات و مقولاتی چـنـد را در حدیـث‌پژوهی و قـرآن‌پـژوهی به جـامـه خـامـه آراسته‌ام. این درگـاه، مـحلی بـرای نشراین نوشته‌هاست تابسان بال‌ملخی در آستان سلیمان، در اختیار تـشـنگان معارف ثقلین قرار گیرد. شاید جویندگان زلال کلام قـرآن و اهـل‌بـیـت را به کـار آید و مـرا نــیـز در زمره کسانی قـرار دهـد کــه مــشـمـول کـلام نـورانی «رحـم الله عـبداً احیا امـرنـا» هستـنـد؛ باشـد کــه در روزی کــه هــیــچ نــفــســی را، جـز عـملش، به کــار نــایـد، دســتـم را بـگـیـرنـد کـه بـه دسـتـگـیـری و شــفـــاعـــتـــشــــان نــیـــاز مــبــرم دارم ******************************* حافـظ اگر قدم زنی در ره خـانـدان به صـدق بـدرقـه رهـت شـود هـمـت شـحـنـه نـجـف
دوستان من
لینک‌های ویژه
ابزارهای مفید
تماس با ما
استخاره آنلاین با قرآن کریم


Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت

آمار بازدیدها


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 18
کل بازدیدها: 165485

این مقاله در سال 1390 به سفارش دائره المعارف اسلامی برای مدخل متقی هندی تألیف شده است. متن اصلی (کامل و اصلاح‌شده) مقاله را می‌توانید در مدخل مذکور در دائره المعارف اسلامی مطالعه کنید.

ابوالحسن علاءالدین علی بن حسام‌الدین بن قاضی عبدالملک بن قاضی‌خان قرشی جونپوری برهانپوری سِنْدی قادری شاذلی مدینی چشتی معروف به ابن‌الهندی و متقی هندی.

قدیمی‌ترین اطلاعات در شرح حال او، در کتاب‌های تاریخ النور السافر عن اخبار القرن العاشر از عبدالقادر بن عبدالله العیدروسی (ص 284 ـ 286)، ابجد العلوم صدیق حسن‌خان قنوجی (ج 3، ص 221) و الکواکب السائرة باعیان المئـة العاشرة از نجم‌الدین غزی (ج 2، ص 221 ـ 222) آمده است. همچنین عبدالقادر بن احمد فاکهی مکی، شرح حال او را در کتابی مبسوط به نام القول النقی فی مناقب المتقی آورده (زرکلی، ج 5، ص 79) و عبدالوهاب متقی کتابی به نام اتحاف التقی فی فضل الشیخ علی المتقی نگاشته (ابن‌عماد حنبلی، ج 10، ص 554) و عبدالحق دهلوی نیز شرح حال او را در کتاب زاد المتقین فی سلوک طریق الیقین آورده است. (متقی هندی، کنز العمال، چاپ ریاض، مقدمه مصحح، ج 1، ص 12)

وی در سال 885 هـ (درنیقه، ج 2، ص 420؛ کحاله، ج 2، ص 420؛ بغدادی، هدایـة‌ العارفین، ج 5، ص 746؛ حسینی، ص 385) یا 888 هـ (زرکلی، ج 5، ص 79؛ سویدان، ص 174؛ سرکیس، ج 2، ص 1614) در شهر برهانپور (ر.ک: دائرة‌المعارف اسلامی، ذیل برهانپور)هند به دنیا آمد. خانواده او اصالتاً اهل جونپور(ر.ک: دائرة‌المعارف اسلامی، ذیل جونپور) بودند. (کحاله، ج 2، ص 420) او در خانواده‌ای پاک و پاکدامن رشد یافت و در سن هشت سالگی، با راهنمایی پدرش، به مجلس شیخ بهاءالدین صوفی برهانپوری راه یافت و نزد او رشد یافت؛ به طوری که هنگام بلوغ، از شاگردان برگزیده او بود. (متقی هندی، کنز العمال، چاپ الرساله، مقدمه مصحح، ج 16، ص 776؛ العیدروسی، ص 286) وی در این ایام با پرداختن به شغل کتابت تأمین معاش می‌کرد. (العیدروسی، ص 286) پس از وفات بهاءالدین صوفی، در پی یافتن مرشدی که مهمات طریق حق را به او بنمایاند، به بلاد مختلف هند سفر کرد تا اینکه در ملتان، از شهرهای نزدیک غزنه، (حموی، ج 5، ص 227) به خدمت حسام‌الدین متقی ملتانی درآمد و به مدت دو سال شاگرد او شد و کتاب‌های تفسیر بیضاوی و عین‌العلم را بر او قرائت کرد. (قنوجی، ج 3، ص 221) سپس به حرمین شریفین سفر کرد و نزد ابوالحسن شافعی بکری به فراگیری حدیث پرداخت و طریقت شاذلیه و قادریه و مدینیه را نزد او و محمد بن محمد سخاوی فراگرفت. همچنین حدیث را از شهاب‌الدین احمد بن حجر مکی آموخت و مدتی مجاور بیت‌الله الحرام شد. (درنیقه، ص 268؛ جمیل احمد، ص 80؛ العیدروسی، ص 286؛ متقی هندی، کنز العمال، چاپ الرساله، مقدمه مصحح، ج 16، ص 776) در ایام حکومت محمودشاه صغیر گجراتی، که از مریدان شیخ بود و ارادتی خاص به او داشت، به هند بازگشت و چنان‌که آصفی گفته است: متقی هندی هیچ حاجتی را نزد او مطرح نمی‌کرد؛ جز اینکه وی، آن را برآورده می‌ساخت. (زرکلی، ج 5، ص 79) او پس از مدتی اقامت در هند، دوباره به مکه بازگشت و در آنجا خانه‌ای برای سکونت خود ساخت که حیاطی وسیع با حجره‌های متعدد داشت و یارانش از اهل سند را در آن‌ حجره‌ها سکونت داده بود و زندگی آن‌ها را اداره می‌کرد. بدین‌ترتیب آوازه او شهر مکه را فراگرفت؛ چنان‌که وفود بیت‌الله، همان‌گونه که به دیدن بیت‌الله می‌رفتند، به دیدن او می‌آمدند تا اینکه آوازه او به گوش سلطان سلیمان بن سلیم، حاکم وقت مکه، رسید. پس بین او و سلطان مکاتباتی آغاز شد که تا آخر عمر متقی ادامه داشت. (حسینی، ص 385) متقی، پس از مدتی، دومرتبه به هند بازگشت و نزد محمودشاه رفت و بر آن شد تا حکومت او را با میزان شریعت بسنجد و آن را بر اساس قوانین شرع استوار کند. پس همه امور حکومت زیر نظر او انجام می‌شد و او همواره به سیره شیخین پای‌بند بود و چون مردم و اطرافیان شاه، تاب اجرای برنامه‌های او را نداشتند، شیخ از آن کار دست شست و از خدمت سلطان درآمد و به مکه بازگشت و تا آخر عمرش در آنجا ماند. (حسینی، ص 385؛ متقی هندی، کنز العمال، چاپ الرساله، مقدمه مصحح، ج 16، ص 778)

از میان اساتید وی به شیخ باجن برهانپوری، محمد سخاوی و ابن‌حجر عسقلانی می‌توان اشاره کرد. اما همچنان‌که خود او تصریح کرده است، حسام‌الدین ملتانی و ابوالحسن بکری بیشترین تأثیر را در رشد شخصیت علمی و عرفانی او داشته‌اند؛ (العیدروسی، ص 286) چنان‌که پس از مصاحبت با ابوالحسن بکری به تصنیف کتاب تبیین الطریق الی الله تعالی پرداخت و پس از آن رساله غایـة الکمال فی بیان افضل الاعمال را نگاشت و چنان‌که خود گفته است این دو کتاب مکمل یکدیگرند و هر کس که به یکی از آن دو دست یابد، باید دیگری را نیز مطالعه کند تا بتواند به هدف برسد. (العیدروسی، ص 286؛ متقی هندی، کنز العمال، چاپ ریاض، مقدمه مصحح، ج 1، ص 8)

بیشتر علما و دانشمندان، از هم‌عصران و غیرهم‌عصران او، علم و ورع و زهد وی را ستوده‌اند. استادش ابوالحسن بکری درباره او گفته است که سیوطی، منّتی بر جهانیان دارد و متقی، منّتی بر سیوطی دارد. (حسینی، ص 389) شعرانی، چنان‌که خود گفته است، در سال 947 هـ با او معاشرت داشته و او را فردی باتقوا، عالم و زاهد یافته است که از بس روزه گرفته و عزلت گزیده بود، اندامی نحیف داشت و جز برای نماز جمعه از خانه خارج نمی‌شد و در خانه‌اش نیز تعداد زیادی از فقرا را اسکان داده بود که هر فقیری حجره‌ای داشته که در آن به عبادت یا مطالعه مشغول بوده است. (غزی، ج 2، ص 221) فاکهی مکی می‌نویسد: «او از غذا، فقط به اندازه‌ای که برای زنده ماندش لازم بود، بسنده می‌کرد و به این وضع عادت کرده بود؛ به طوری که اگر غذایش اندکی بیشتر می‌شد، نمی‌توانست آن را هضم کند. او بسیار کم سخن می‌گفت و بسیار کم می‌خوابید و از مردم کناره می‌گرفت.» (حسینی، ص 387) عیدروسیِ حضرمی هم او را از حسنات دهر و خاتم اهل ورع و از مفاخر هند دانسته که شهرتش، او را از نوشتن شرح حالش بی‌نیاز کرده است. (ص 284 و 286) عبدالوهاب شعراوی، در سال 946 هـ به دیدار او رفته و از دیدار او و خط وی بهره جسته است، اما زمانی که در سال 952 هـ به حج رفته، متوجه شده است که متقی به هند بازگشته است. (متقی هندی، کنز العمال، چاپ ریاض، مقدمه مصحح، ج 1، ص 11) فاکهی درباره او می‌نویسد: «او همه آنچه را که عرفا و دانشمندان بدان مشهور می‌شوند، دارا بود و همه بزرگان، او را با الفاظی بلیغ ستوده‌اند؛ چنان‌که ابوالحسن بکری، عمودی، ابن‌حجر عسقلانی، شمس‌الدین رملی و شمس بکری جملگی او را ستوده‌اند.» (العیدروسی، ص 285؛ حسینی، ص 387)

عیدروسی، تألیفات او را بسیار و نزدیک به صد تألیف کوچک و بزرگ دانسته است. (ص 284) مهم‌ترین و معروف‌ترین اثر او کنز العمال است که ترتیبی بر جمع ‌الجوامع سیوطی است. (حاجی خلیفه، ج 2، ص 1518) وی در تدوین این کتاب، جمع ‌الجوامع سیوطی را اساس کار قرار داد و روایات آن را بر مبنای حروف الفبا و موضوعات فقهی مرتب ساخت. وی در آغاز، احادیث جامع ‌الصغیر و زوائد آن را از دیگر آثار سیوطی استخراج و آن‌ها را به ترتیب حروف الفبا و موضوعات فقهی مرتب ساخت و آن را منهج ‌العمال فی سنن الاقوال نام نهاد. (زرکلی، ج 5، ص 79؛ بغدادی، هدایـة ‌العارفین، ج 5، ص 746) سپس سایر احادیث قسم اقوال جمع‌الجوامع را هم به ترتیب ابواب فقهی جمع کرد و آن را الاکمال لمنهج ‌العمال نامید. (بغدادی، ایضاح ‌المکنون، ج 1، ص 117) آنگاه دو اثر یادشده را با هم ادغام کرد و آن را غایـة ‌العمال فی سنن الاقوال نام نهاد؛ (بغدادی، هدایـة ‌العارفین، ج 5، ص 746) به گونه‌ای که احادیث الاکمال در آن از احادیث منهج ‌العمال متمایز بود. آنگاه احادیث قسم افعال جمع ‌الجوامع را نیز به همان روش کتب فقهی دسته‌بندی کرد و آن را مستدرک ‌الاقوال فی تبویب غایـة ‌العمال نامید (همو) و در نهایت احادیث اقوال و افعال را در کتابی گرد آورد و آن را کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال نامید. بنابراین، کتاب کنز العمال کتابی است که با مراجعه بدان، گویا انسان به کتاب جمع ‌الجوامع، آن هم به صورت مبوّب مراجعه کرده است؛ با این تفاوت که روایات بسیاری نیز، که در جمع ‌الجوامع وارد نشده، در کتاب کنز العمال آمده است. کنز العمال در شکل کنونی بیش از 46هزار حدیث دارد که احادیث آن با حذف سند درج شده است. این رقم در مقایسه با آمار مجموع روایات جامع کبیر و جامع صغیر، که افزون بر پنجاه‌‌هزار حدیث است، نشان می‌دهد که متقی، کنز العمال را با حذف برخی مکررات تدوین کرده است. (حاجی خلیفه، ج 2، ص 1518؛ ج 1، ص 597؛ ابن‌عماد حنبلی، ج 10، ص 554؛ نقشبندی، ص 277؛ سرکیس، ج 2، ص 1614؛ متقی هندی، کنز العمال، چاپ ریاض، مقدمه مصحح، ج 1، ص 32) البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان (عبدالعلیم بستوی، ص 131) یا تلخیص‌البیان فی علامات مهدی آخرالزمان (بغدادی، ایضاح ‌المکنون، ج 1، ص 318) از دیگر آثار وی است که آن را در ترتیب کتاب العرف الوردی فی اخبار المهدی سیوطی نوشته و بخشی از احادیث کتاب جمع‌الجوامع سیوطی و عقدالدرر سلمی را به آن اضافه کرده و آن را در یک مقدمه و سیزده باب مرتب کرده است که خاتمه آن درباره کرامات مهدی، نسب او و محل تولد وی و علامات خروج و بیعت اوست. وی این کتاب را در رد مدعیان دروغین مهدویت نگاشته است. (عبدالعلیم بستوی، ص 131) او رساله دیگری در این موضوع با نام الرد علی من حکم و قضی أن المهدی الموعود جاء و مضی نگاشته است که در آن به رد مدعیان مهدویت پرداخته است. (عبدالعلیم بستوی، ص 131) مختصر کنز العمال (ابن‌عماد حنبلی، ج 10، ص 554)، المواهب العلیه فی الجمع بین الحکم القرآنیـة و الحدیثیه (همو، ص 554؛ درنیقه، ج 2، ص 420، بغدادی، هدایـة ‌العارفین، ج 5، ص 746؛ ایضاح المکنون، ج 2، ص 602)، جوامع ‌الکلم فی المواعظ و الحکم (زرکلی، ج 5، ص 79؛ بغدادی، هدایـة ‌العارفین، ج 5، ص 746)، ارشاد ‌العرفان و عبارة الایمان (کحاله، ج 2، ص 420؛ درنیقه، ج 2، ص 420)، الرق المرقوم فی غابات العلوم (کحاله، همان؛ درنیقه، همان)، تبیین الطریق الی الله تعالی (همو؛ بغدادی، ایضاح المکنون، ج 1، ص 224؛ هدایـة ‌العارفین، ج 5، ص 746)، تذکار النعیم و العطایا (همو)، الحکم العرفانیه فی معان ارشادیـة و اشارات قرآنیـة (بغدادی، ایضاح المکنون، ج 1، ص 413؛ هدایـة ‌العارفین، ج 5، ص 746)، الرتبـة الفاخرة فی نصائح الملوک (بغدادی، ایضاح المکنون، ج 1، ص 548؛ ج 5، ص 746)، شرح ‌الحکم لابن‌عباد (همو)، العنوان فی سلوک النسوان (همو، ایضاح المکنون، ج 2، ص 128؛ هدایـة ‌العارفین، ج 5، ص 746)، کنز العجال فی ترتیب مستدرک الاقوال، مجمع‌ بحارالانوار فی شرح مشکل الآثار، (همو، هدایـة ‌العارفین، ج 5، ص 746)، هدایـة ربی عند فقد المربی، که شرحی است بر رساله‌ای به نام سلوک الطریق اذا لم یوجد الرفیق (حاجی خلیفه، ج 2، ص 230)، مطلع الغایـة فی اختصار النهایـة، که خلاصه کتاب النهایـة ابن‌اثیر است (حاجی خلیفه، ج 2، ص 1989)، النهج الاتم فی ترتیب الحکم (حسینی، ص 389)، الوسیلـة الفاخرة فی سلطـة الدنیا و الآخرة (همو)، تلقین الطریق فی السلوک لما الهمه الله سبحانه (همو)، رسالـة فی ابطال دعوی سید محمد جونپوری (همو)، غایـة الکمال فی بیان افضل الاعمال (متقی هندی، کنز العمال، چاپ ریاض، مقدمه مصحح، ج 1، ص 11)، الفصول شرح جامع الاصول (همو)، الاحادیث المتواترة، که خلاصه کتاب قطف الازهار المتناثرة سیوطی است (همو) و کتاب البرهان الجلی فی معرفـة الولی، به زبان فارسی، (حسینی، ص 389؛ بغدادی، هدایـة ‌العارفین، ج 5، ص 746) از مهم‌ترین آثار اوست که برخی چاپ شده و برخی نیز به صورت خطی موجود است.

او در سحرگاه سه‌شنبه، دوم جمادی‌الاول سال 975 هـ، در مکه وفات یافت. (حسینی، ص 389؛ العیدروسی، ص 286) البته وفات او را به سال 977 هـ هم ذکر کرده‌اند. (متقی هندی، کنز العمال، چاپ ریاض، مقدمه مصحح، ج 1، ص 12) پیکر وی را صبح همان روز نزدیک آرامگاه فضیل بن عیاض، در محلی به نام «ناظر الجیش» دفن کردند. مدت عمر او را 87 یا 90 سال گفته‌اند. (حسینی، ص 389)

منابع: ابن‌عماد حنبلی، شهاب‌الدین ابوالفلاح عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق: عبدالقادر الارنؤوط و محمود الارنؤوط، دارابن‌کثیر، بیروت، 1414؛ بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، دارالکتب العلمیـة، بیروت، 1413/1992؛ همو، هدایـة العارفین لأسماء المؤلفین و آثار المصنفین من کشف الظنون، دارالکتب العلمیـة، بیروت، 1413/1992؛ جمیل احمد، حرکـة التألیف باللغـة العربیـة فی الاقلیم الشمالی الهندی، وزارت الثقافـة والارشاد القومی، دمشق، 1977؛ حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، دارالکتب العلمیـة، بیروت، 1413/1992؛ حسینی، عبدالحی بن فخرالدین، الاعلام بمن فی تاریخ الهند من الاعلام، دارابن‌حزم، بیروت، 1420/1999؛ حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، دارصادر، بیروت، 1376/1957؛ درنیقه، محمد احمد، معجم المؤلفین الصوفیین، مؤسسـة الحدیثـة للکتاب، لبنان، 2006؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء، بی‌تا، بی‌جا؛ سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیـة و المعربـة، منشورات مکتبـة آیـة‌الله مرعشی، قم، 1410؛ سویدان، ناصر محمد و محسن سید عرینی، مداخل المؤلفین و الاعلام العرب، عمادة شؤون المکتبات، جامعـة الریاض، 1980؛ عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیحـة، المکتبـة المکیـة، مکه، 1420؛ العیدروسی، عبدالقادر بن عبدالله، تاریخ النور السافر، دارالکتب العلمیه، بیروت، بی‌تا؛ غزی، نجم‌الدین محمد بن محمد، الکواکب السائرة بأعیان المئـة العاشرة، تحقیق: جبرائیل سلیمان جبور، منشورات دارالافاق الجدیدة، بیروت، 1979؛ قنوجی، صدیق بن حسن‌، ابجدالعلوم، دارالکتب العلمیه، بیروت، بی‌تا؛ کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، الرساله، بیروت، 1414/1993؛ متقی هندی، حسام‌الدین، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق: بکری حیانی و صفوة السقا، الرساله، بیروت، 1405/1985؛ همو، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تحقیق: اسحاق الطیبی، بیت‌الافکار الدولیه، ریاض، بی‌تا؛ نقشبندی، اسامه ناصر و ظمیاء محمدعباس، مخطوطات الحدیث النبوی الشریف و علومه فی دارصدام للمخطوطات، وزارت الثقافه و الاعلام، بغداد، 1988.


[ سه شنبه 93/5/14 ] [ 12:23 عصر ] [ نوروز امینی ] [ دیدگاه شما ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.

mouse code

کد ماوس