هذا بیان للناس پایگاه تخصصی پژوهشهای قرآن و حدیث
| ||
در سال 92 مقالهای از اینجانب در نشریه پژوهشهای قرآن و حدیث دانشگاه تهران منتشر شد که به لطف خدا مورد اقبال اهل علم قرار گرفت. عنوان مقاله «چگونگی تعامل طبری، ابن کثیر و ثعالبی با روایات تفسیری اهل بیت (علیهم السلام)» بود که با همکاری استاد ارجمند جناب آقای دکتر مؤدب تألیف شده بود. [ یکشنبه 93/4/15 ] [ 11:30 صبح ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
مباهله جلوهای از حضور حضرت زهرا (س) در عرصه سیاست است. خبرگزاری شبستان: روز مباهله یکی از روزهای به یادماندنی در تاریخ اعتقادی و مذهبی شیعه است که در این روز عدهای از مسیحیان نجران به دین اسلام روی میآورند، درباره این روز بین شیعه و سنی اتفاق نظر وجود دارد و روایات زیادی در منابع مربوط به این دوفرقه وجود دارد. برای درک بهتر چرایی نام این روز و وقایعی که در آن رخ داده و نیز جایگاه فاطمه زهرا (س) در آیه مباهله، گفتگویی را با دکتر نوروز امینی، دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس و استاد دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم انجام دادهایم که مشروح آن را میخوانید. مباهله یعنی چه؟مباهله به معنای لعن و نفرین کردن است. روز مباهله چه روزی است؟ جریان مباهله رسول الله (ص) چگونه بوده است؟ در تاریخ اسلام آوردهاند که از این قرار بوده است که عدهای از مسیحیان نجران خدمت رسول ا.. میرسند و پیامبر آنها را به اسلام دعوت میکنند اما آنها در ایمان آوردنشان شک میکنند. پیامبر همه راهها را برای ایمان آوردن آنها به کار میگیرد و آنها راضی نمیشوند و در آخر به آنها میفرماید که اگر شک دارید که من رسول خدا هستم، بیایید مباهله کنیم به این صورت که شما عزیزترین کسان و من هم عزیزانم را میآورم و به منطقه دوری برویم و از خداوند بخواهیم هر کدام از ما دو گروه که دروغ میگوید مورد لعن و نفرین و عذاب خداوند قرار بگیرد و مسیحیان از این پیشنهاد خوششان میآید و میگویند این مورد برای اثبات حقانیت خوب است. متن کامل این مصاحبه را از اینجا میتوانید دریافت کنید. [ پنج شنبه 92/10/19 ] [ 10:14 عصر ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
کتابنامه ـ اسماء الصحابة الرواة و ما لکل واحد من العدد، علی بن احمد بن حزم اندلسی، سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1412 هـ. ـ اصحاب الفتیا من الصحابة و التابعین، علی بن احمد بن حزم اندلسی، تحقیق سید کسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، 1415 هـ. [ یکشنبه 91/12/27 ] [ 9:41 صبح ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
10ـ روایات سایر ائمه در منابع اهلسنت از دیدگاه اهلسنت امامان جواد، هادی و عسکری (علیهم السلام) در طبقات بعدی راویان [ یکشنبه 91/12/27 ] [ 9:38 صبح ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
7ـ روایات امام صادق (علیه السلام) در منابع اهلسنت از دیدگاه اهلسنت امام صادق جزو طبقة ششم [ سه شنبه 91/12/22 ] [ 5:42 عصر ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
5 ـ روایات امام سجاد (علیه السلام) در منابع اهلسنت [ چهارشنبه 91/11/25 ] [ 3:43 عصر ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
3ـ روایات امام حسن (علیه السلام) در منابع اهلسنت از دیدگاه اهلسنت، امام حسن در طبقة اول صحابة مدنی قرار دارد. (معجم رجال الکتب التسعه، ج1، ص329؛ طبقات خلیفه بن خیاط، ص403) بیشتر حدیثپژوهان اهلسنت بر این باورند که روایات اندکی از طریق ایشان روایت شده است. ابنجوزی، بقی بن مخلد و ابنحزم، هر سه، نام او را در ردیف اصحابی آوردهاند که تنها سیزده روایت از آنها نقل شده است. (تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267؛ بقی بن مخلد و مقدمه مسنده، ص94؛ اصحاب الفتیا، ص62؛ اسماء الصحابه الرواه، ص143) البته ابنجوزی به نقل از برخی محدثان تعداد روایات او را تنها ده روایت ذکر کرده است.(تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267) دکتر بشّار عواد نیز در کتاب خود تنها سیزده متن از امام حسن مجتبی نقل کرده است. (المسند الجامع، ج5، ص193ـ186) این در حالی است که در منابع شیعی بیش از دهها روایت از طریق ایشان روایت شده است. احمد بنحنبل در مسند خود تنها هجده روایت از طریق امام حسن نقل کرده است که این میزان با حذف مکررات به هشت روایت میرسد، (نمودار شماره 4)(برای آگاهی از چگونگی پراکندگی موضوعی روایات امام حسن در این منابع به جدول شماره 3 مراجعه کنید.) در حالی که تعداد روایات برخی از افراد همطبقة ایشان در این کتاب بسیار بیشتر از این است؛ برای نمونه تعداد روایات عبدالله بن عمر بیش از دو هزار، (مسند احمد، ج2، ص213) تعداد روایات انس بن مالک حدود 2194، (همان، ج4، ص249) تعداد روایات عبدالله بن عمروعاص حدود 626 روایت (همان، ج2، ص587) و تعداد روایات عبدالله بن عامر بن ربیعه حدود سی روایت است.(همان، ج3، ص444) بخاری در کتاب خود هیچ روایتی از امام حسن روایت نکرده است، این در حالی است که وی بیش از سیصد روایت از عبدالله بن عمر آورده است. مسلم نیز همانند استادش بخاری، هیچ روایتی از امام حسن در کتابش ذکر نکرده است، در حالی که بیش از دویست روایت از صحابی همطبقة ایشان، یعنی ابنعمر، روایت کرده است. ابنماجه تنها یک روات از ایشان در سنن خود ذکر کرده است، در حالی که در کتاب او بیش از هشتاد روایت از عبدالله بن عمر نقل شده است. ابوداود نیز تنها یک روایت از امام حسن روایت کرده است، در حالی که در کتاب او بیش از 130 روایت از عبدالله بن عمر نقل شده است. ترمذی پنج روایت از امام مجتبی در سنن خود نقل کرده که یک روایت آن تکراری است، در حالی که تعداد روایات او از عبدالله بن عمر، بدون حذف مکررات، بیش از نود روایت است. نسائی نه روایت از امام حسن آورده که سه روایت آن تکراری است. این رقم به هیچ روی با آمار روایات عبدالله بن عمر در سنن نسائی مقایسهکردنی نیست؛ زیرا روایات او بیش از 130 روایت است. دارمی تنها چهار روایت از امام حسن نقل کرده که یک روایت آن تکراری است، در حالی که روایات ابنعمر در این کتاب افزون بر 25 روایت است. حاکم نیز تعداد بسیار کمی از روایات امام حسن را نقل کرده است. او تنها سه روایت از ایشان نقل کرده است، در حالی که او در مقام روایت از عبدالله بن عمر بیش از نود روایت آورده است. بیهقی اندکی بیش از دیگران به روایات ایشان توجه کرده و هفده روایت از امام حسن در کتاب خود نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به پانزده روایت میرسد. او از عبدالله بن عمر بیش از 950 روایت نقل کرده است که این رقم در مقایسه با میزان روایات امام حسن بسیار زیاد است. متقی هندی در مقایسه با دیگران بیشترین روایات را از امام حسن روایات کرده است. او حدود 52 روایت از ایشان در کتاب خود آورده است که این تعداد با حذف مکررات به 48 روایت میرسد. با این همه مرویات او از ابنعمر بیش از 150 روایت است که از میزان روایات امام حسن بیشتر است.
اقوال و افعال امام حسن (علیه السلام) در منابع اهلسنت بیشتر محدثان اهلسنت همانگونه که در نقل روایات امام حسن کوتاهی کردهاند، در نقل اقوال و افعال منسوب به ایشان نیز کوتاهی را به حد نهایت رساندهاند، به گونهای که از میان یازده محدثی که کتابهایشان در این پژوهش بازکاوی شده است، نه نفر هیچ نقلی از این دست در کتابهای خود ذکر نکردهاند و تنها متقی هندی و بیهقی چند روایت از اینگونه روایات ذکر کردهاند.
جمعبندی و بررسی کلی در مجموع در منابع یازدهگانة اهلسنت تنها 105 روایت و با حذف مکررات 66 روایت از امام حسن نقل شده است که از این میان کتابهای کنز العمال و سنن بیهقی به ترتیب بیشترین روایات را در مقایسه با سایر کتب از این امام نقل کردهاند. بخاری و مسلم نیز هیچ روایتی از روایات ایشان را در کتابهای خود ذکر نکردهاند. همچنین در منابع مذکور با حذف مکررات نوزده روایت در فقه، چهارده روایت در آداب، دوازده روایت در اخلاق، ده روایت در فضایل، چهار روایت در تاریخ، چهار روایت در ادعیه، دو روایت در طب، یک روایت در تفسیر و یک روایت در عقاید از ایشان نقل شده است. (نمودار شماره 6) 4ـ روایات امام حسین (علیه السلام) در منابع اهلسنت از نظرگاه اهلسنت، امام حسین، همانند برادر بزرگوارش امام حسن، در طبقة اول صحابة مدنی هستند.(معجم رجال الکتب التسعه، ج1، ص346؛ طبقات خلیفه بن خیاط، ص404) حدیثپژوهان اهلسنت بر این باورند که روایات اندکی از ایشان بر جای مانده است؛ برای مثال ابنجوزی، بقی بن مخلد و ابنحزم، هر سه، نام ایشان را در ردیف اصحابی که تنها هشت حدیث روایت کردهاند، آوردهاند. (تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267؛ بقی بن مخلد و مقدمه مسنده، ص98؛ اصحاب الفتیا، ص68؛ اسماء الصحابه الرواه، ص170) البته ابنجوزی به نقل از برخی محدثان تعداد روایت او را تنها هفت روایت ذکر کرده است.(تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267) دکتر بشار عواد در مجموعة خود نه روایت را به نقل از امام حسین ذکر کرده است. (المسند الجامع، ج5، ص197ـ194) این در حالی است که در منابع شیعی بیش از دهها روایت از طریق ایشان روایت شده است؛ برای مثال تنها در بحار الانوار بیش از 150 روایت از ایشان روایت شده است. احمد در مسند خود تنها یازده روایت از امام حسین روایت کرده است که یک روایت آن تکراری است. (نمودار شماره 5)(برای آگاهی از چگونگی پراکندگی موضوعی روایات امام حسین در این منابع به جدول شماره 4 مراجعه کنید.) در حالی که پیشتر گفته آمد که تعداد روایات او از افرادی نظیر ابنعمر، عبدالله بن عمروعاص، انس بن مالک و عبدالله بن عامر که با امام حسین تقریباً همسن و همطبقه هستند، بسیار بیشتر از این تعداد است. بخاری و مسلم هر کدام تنها یک روایت از امام حسین در صحیح خود آوردهاند. این در حالی است که تعداد روایات بخاری از عبدالله بن عمر بیش از سیصد روایت، تعداد روایات او از انس بن مالک بیش از 220 روایت و مرویات او از عبدالله بن عامر بیش از ده روایت است. همچنین مرویات مسلم از عبدالله بن عمر و انس بن مالک هر کدام بیش از دویست روایت و مرویات او از عبدالله بن عامر بیش از ده روایت است. ابنماجه هفت روایت از امام حسین روایت کرده است که دو روایت آن تکراری است. این در حالی است که روایات او از عبدالله بن عمر بیش از هشتاد روایت و مرویات انس بن مالک در سنن ابنماجه بیش از 190 روایت است. ابوداود تنها دو روایت از امام حسین نقل کرده است که در حقیقت تکرار یک روایت است. در حالی که روایات او از عبدالله بن عمر بیش از 130 روایت و از انس بن مالک بیش از120روایت است. ترمذی سه روایت از امام حسین نقل کرده که یک روایت آن تکراری است، در حالی که مرویات او از ابنعمر بیش از نود روایت و روایاتش از انس بیش از 190 روایت است. نسائی تنها دو روایت از امام حسین نقل کرده، در حالی که روایات او از ابنعمر بیش از 130 روایت و روایاتش از انس بن مالک بیش از نود روایت است. دارمی از امام حسین هیچ روایتی ذکر نکرده است، در حالی که مرویات او از ابنعمر بیش از 25 روایت و مرویاتش از انس بیش از 35 روایت است.حاکم سیزده روایت از امام حسین در مستدرک آورده که یک روایت آن تکراری است، این در حالی است که روایات او از ابنعمر و انس بن مالک بیش از 170 روایت است. بیهقی تنها یازده روایت از ایشان نقل کرده است که یک روایت آن تکراری است. این در حالی است که او از ابنعمر بیش از 950 روایت و از انس بن مالک بیش از 450 روایت نقل کرده است. متقی هندی در میان مؤلفان کتب یازدهگانه بیشترین روایات را از امام حسین نقل کرده است. او 91 روایت از ایشان نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به 75 روایت میرسد. این در حالی است که مرویات او از ابنعمر بیش از 150 و روایاتش از انس بن مالک حدود پنجاه روایت است. جالب اینکه تعداد روایات انس در کتاب او از میزان روایات امام حسین کمتر است.
اقوال و افعال امام حسین (علیه السلام) در منابع اهلسنت
بیشتر حدیثپژوهان اهلسنت همانگونه که در نقل روایات امام حسین کمکاری کردهاند، در نقل اقوال و افعال منسوب به ایشان نیز کوتاهی کردهاند؛ به گونهای تنها دو نفر از مؤلفان کتب یازدهگانه مذکور اقوالی را از ایشان در کتاب خود نقل کردهاند و نه نفر دیگر هیچ روایتی از این دست نقل نکردهاند. آن دو نفر حاکم و متقی هندی هستند که حاکم تنها یک روایت از اینگونه روایات نقل کرده و متقی هندی نیز تنها شش روایت نقل کرده است؛ بدینترتیب مجموع اقوال و افعال منسوب به امام حسین در منابع یازدهگانة اهلسنت تنها هفت روایت است.
جمعبندی و بررسی کلی در مجموع در منابع یازدهگانه اهلسنت تنها 142 و با حذف مکررات تنها 103 روایت از امام حسین نقل شده است که از این میان کتاب کنز العمال بیشترین روایت را در مقایسه با سایر کتب از این امام نقل کرده است. دارمی نیز هیچ روایتی از ایشان در کتابش نیاورده و بخاری، مسلم و ابوداود هر کدام تنها یک روایت از ایشان نقل کردهاند. همچنین در منابع مذکور 27 روایت در موضوع آداب، 22 روایت در فقه، هجده روایت در تاریخ، ده روایت در فضایل، هشت روایت در اخلاق، هشت روایت در ادعیه، شش روایت در موضوع عقاید، دو روایت در تفسیر و دو روایت در طب از ایشان نقل شده است. (نمودار شمارة 6) ادامه این مقاله را در پستهای بعدی مطالعه فرمایید.
[ دوشنبه 91/9/13 ] [ 8:41 صبح ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
2ـ روایات حضرت فاطمه در منابع اهلسنت از دیدگاه اهلسنت حضرت فاطمه در طبقة صحابه قرار دارد.( معجم رجال الکتب السته، ج4، ص341) بیشتر حدیثپژوهان اهلسنت بر این باورند که روایات اندکی از طریق ایشان روایت شده است. ابنجوزی، بقی بن مخلد و ابنحزم، هر سه، نام ایشان را در ردیف اصحابی آوردهاند که تنها هجده حدیث روایت کردهاند.( تلقیح فهوم اهل الأثر، ص267؛ بقی بن مخلد و مقدمه مسنده، ص91؛ اصحاب الفتیا، ص80؛ اسماء الصحابه الرواه، ص130) دکتر بشار عواد نیز تنها هشت متن از ایشان روایت کرده است.(المسند الجامع، ج20، ص462ـ459) این در حالی است که در منابع شیعه بیش از دهها روایت از طریق ایشان روایت شده است. احمد بن حنبل در مسند خود تنها ده روایت از طریق حضرت فاطمه روایت کرده است که این میزان با حذف مکررات به شش روایت میرسد، (نمودار شماره 3) (برای آگاهی از چگونگی پراکندگی موضوعی روایات حضرت فاطمه (علیها السلام) در این منابع به جدول شماره 2 مراجعه کنید.) این در حالی است که تعداد روایات عایشه در مسند احمد حدود 2433 روایت،(مسند احمد، ج8، ص1) تعداد روایات امسلمه حدود 282 روایت (همان، ص575) و تعداد روایات حفصه حدود 48 روایت است.(همان، ص563) روایات بخاری از طریق حضرت فاطمه بسیار اندک است؛ وی تنها شش روایت از ایشان نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به چهار روایت میرسد، این در حالی است که تعداد روایات او از دیگر زنان همطبقة حضرت فاطمه بسیار بیشتر از این تعداد است؛ برای مثال تعداد روایات عایشه در صحیح بخاری حدود 228 روایت است (تلقیح فهوم اهل الأثر، ص292) که با تعداد روایات حضرت فاطمه قابل مقایسه نیست، یا میزان روایات امسلمه در صحیح بخاری حدود 16 روایات است (تلقیح فهوم اهل الأثر، ص292) که تقریباً چهار برابر روایات حضرت فاطمه است. مسلم نیز همانند استاد خود بخاری روایات اندکی را از حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که روایاتی که وی از عایشه نقل کرده است، حدود 243 روایت است و این در مقایسه با روایات حضرت فاطمه بسیار زیاد است. همچنین او از امسلمه حدود 26 روایت نقل کرده است که این رقم نیز در مقایسه با تعداد روایات حضرت فاطمه (علیها السلام) زیاد است. روایات حضرت فاطمه در سنن ابنماجه نیز انگشتشمار است. او هفت روایت از طریق حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که تعداد روایات عایشه در سنن ابنماجه بیش از 350 روایت و تعداد روایات امسلمه بیش از پنجاه روایت و تعداد روایات حفصه بیش از پانزده روایت است که این ارقام با تعداد روایات حضرت فاطمه در این کتاب تفاوت بسیاری دارد. ابوداود تنها چهار روایت از طریق حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که تعداد روایات عایشه در کتاب او بیش چهارصد روایت و تعداد روایات امسلمه بیش از چهل و تعداد روایات حفصه بیش از پانزده روایت است. ترمذی نیز همانند ابوداود تنها چهار روایت از طریق حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که تعداد روایات او از عایشه بیش از چهارصد روایت، از امسلمه بیش از پنجاه روایت و از حفصه بیش از پانزده روایت است. نسائی با این که متهم به تشیع است، اما تنها دو روایت از حضرت فاطمه روایت کرده است که این رقم بسیار اندک است، در حالی که تعداد مرویات وی از عایشه، امسلمه و حفصه در مقایسه با سایر کتب از همه بیشتر است؛ وی بیش از پانصد روایت از طریق عایشه، بیش از پنجاه روایت از امسلمه و بیش از بیست روایت از طریق حفصه نقل کرده است. دارمی نیز همانند نسائی تنها دو روایت از حضرت فاطمه نقل کرده است، در حالی که او نیز روایات بسیاری از عایشه، امسلمه و حفصه نقل کرده است؛ روایات او از عایشه بیش از 160 روایت و از امسلمه و حفصه بیش از پانزده روایت است. حاکم در مستدرک ده روایت از حضرت فاطمه روایت کرده است، که این تعداد با حذف مکررات به هفت روایت میرسد. در حالی که تعداد روایات او از عایشه بیش از چهارصد روایت و روایاتش از امسلمه بیش از پنجاه روایت است. روایات او از حفصه نیز تنها پنج روایت است. بیهقی حدود هجده روایت از حضرت فاطمه نقل کرده است که این تعداد با حذف مکررات به چهارده روایت میرسد. در حالی که تعداد روایات او از عایشه، بدون حذف مکررات، بیش از 1500روایت است. روایات او از امسلمه نیز بیش از صد روایت و مرویاتش از حفصه بیش از پنجاه روایت است. متقی هندی بیشترین روایات را در میان کتب یازدهگانة اهلسنت از طریق حضرت فاطمه روایت کرده است. با این همه در کنز العمال نیز روایات حضرت فاطمه در مقایسه با دیگر زنان صحابه کمتر است؛ برای مثال تعداد روایات عایشه در کنز العمال بدون حذف مکررات نزدیک به دو هزار و تعداد روایت امسلمه بیش از سیصد و تعداد روایات حفصه بیش از چهل روایت است. اقوال و افعال حضرت فاطمه (علیها السلام) در منابع اهلسنت اقوال و افعال منسوب به حضرت فاطمه، همانند روایات ایشان در منابع اهلسنت اندک و انگشتشمار است؛ برای نمونه محدثانی چون احمد، مسلم، ابنماجه، ترمذی، ابوداود، نسائی و مسلم هر کدام تنها یک روایت از این دست روایت کردهاند و محدثانی چون بخاری و حاکم نیز تنها دو روایت از این گونه روایات نقل کردهاند. بیشترین آمار از این روایات به سنن بیهقی و کنز العمال مربوط است که هر کدام هفت روایت از این دست نقل کردهاند. در مجموع و با حذف مکررات تنها دوازده روایت از اقوال و افعال منسوب به حضرت فاطمه در منابع یازدهگانة اهلسنت روایت شده است.
همچنین در منابع یازدهگانه مذکور با حذف مکررات شانزده روایت در موضوع تاریخ، نه روایت در فضایل، شش روایت در ادعیه، پنج روایت در فقه، پنج روایت در آداب، سه روایت در اخلاق، یک روایت در تفسیر و یک روایت در موضوع طب از حضرت فاطمه نقل شده است. در بحثهای عقایدی نیز هیچ روایتی از ایشان نقل نشده است. (نمودار شمارة 6)
ادامه مقاله را در پستهای بعدی ملاحظه فرمایید.
جمعبندی و بررسی کلی در مجموع در منابع یازدهگانه اهلسنت تنها 91 روایت و با حذف مکررات تنها 46 روایت از طریق حضرت فاطمه (علیها السلام) نقل شده است، که از این میان کتابهای کنز العمال و سنن بیهقی به ترتیب بیشترین روایت را در مقایسه با سایر کتب از ایشان نقل کردهاند. کتابهای نسائی و دارمی نیز کمترین میزان روایات را نقل کردهاند. [ شنبه 91/9/11 ] [ 5:5 عصر ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
این مقاله در شماره 47 مجله علمی ـ پژوهشی علوم حدیث منتشر شده است. چکیده اهلسنت در حوزه شخصیتشناسی به طور مکرر فضایل اهلبیت را بیان کرده و کتابهای متعددی را در این زمینه سامان دادهاند، به گونهای که به جرئت میتوان گفت که در فضایل هیچ گروهی، حتی خلفای سهگانه و ائمة چهارگانة اهلسنت نیز، این میزان کتاب به سامان نرسیده است. بیشک این نگاه اهلسنت به اهلبیت مستلزم این است که ایشان در حوز? نقل روایات نیز توجه شایانی به روایات اهلبیت داشته و هماره در نقل و نقد روایات ایشان اهتمام ویژهای داشته باشند. در این پژوهش مهمترین کتابهای روایی اهلسنت جستجو و آمار مربوط به روایتهای هر یک از ائمة اهلبیت (علیهم السلام) در این منابع به تفکیک استخراج و با استناد به این آمار، ثابت شده است که اهلسنت در مقام نقل روایات آن گونه که باید، به روایات اهلبیت توجه نکردهاند. کلیدواژهها: روایات اهلبیت، روایات اهلسنت، تعامل اهلسنت با روایات، تعامل اهلسنت با اهلبیت. درآمد موضوع تعامل اهلسنت با روایات اهلبیت از مهمترین موضوعاتی است که در مطالعات بینالمذاهب اهمیتی اساسی دارد. بیشک نوع نگاه اهلسنت به روایات اهلبیت در نوع برخورد پیروان دو مکتب بزرگ شیعه و سنی با یکدیگر نقشی اساسی دارد. در این پژوهش با بررسی یازده کتاب مهم حدیثی اهلسنت و استخراج آمار مربوط به روایات هر یک از ائمة اهلبیت در این منابع، سعی شده است میزان رویکرد دانشمندان اهلسنت به نقل این روایات بازکاوی شود. بیشک بررسی چگونگی برخورد اهلسنت با این روایات مستلزم پژوهشی دیگر است. در گزینش منابع این پژوهش تلاش شده است تا ویژگیهای اختصاصی کتابها مورد توجه قرار گیرد و از بررسی منابع غیرمهم پرهیز و بیشتر به منابع دست اول و مشهور پرداخته شود. از این رو، هر یک از کتابهای بررسیشده در این پژوهش از منظری خاص جایگاه ویژهای نزد اهلسنت دارد که پیش از ورود به موضوع لازم است ویژگیهای منابع بررسیشده در این پژوهش بازگو گردد. آشنایی با منابع پژوهش این پژوهش بر اساس کتابهای مسند احمد بن حنبل، صحیح بخاری و مسلم، سنن ابنماجه، ابوداود، ترمذی، نسایی و دارمی، مستدرک حاکم نیشابوری، سنن بیهقی و کنزالعمال سامان یافته است. مسند احمد جامعترین مسندی است که از عهد قدیم باقی مانده و حاوی دهها هزار حدیث در موضوعات مختلف است.(جوامع حدیثی اهلسنت، ص49)پیرامون میزان اعتبار احادیث مسند سه دیدگاه عمده در میان دانشمندان مطرح است: دستة اول همة روایات مسند را حجت میدانند. خاستگاه این دیدگاه سخنان احمد بن حنبل و برخی از دانشمندان دیگر پیرامون احادیث این کتاب است؛(برای نمونه ر.ک: الحدیث و المحدثون، ص371و372؛ علوم الحدیث و مصطلحه، ص306)برای مثال وی در سفارشهای خود به فرزندش، عبدالله، گفته است: «احتفظ بهذا المسند فإنه سیکون اماماً»؛(اطراف مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص579) از این مسند مراقبت کن که به زودی راهنمای مردم خواهد شد. دستة دوم بر این باورند که در مسند احمد روایات صحیح، ضعیف و موضوع نیز وجود دارد که ابنجوزی و حافظ عراقی از این دستهاند.(جوامع حدیثی اهلسنت، ص55)دستة سوم بر این باورند که روایات مسند از نوع صحیح و ضعیف و نزدیک به حسن است. ابوعبدالله ذهبی، ابنحجر عسقلانی، ابنتیمیه و سیوطی از طرفداران این دیدگاه هستند.(همان، ص56)به هر حال برخی از دانشمندان اهلسنت مسند احمد بن حنبل را در ردیف سنن اربعه قرار داده و اعتباری فراتر از سایر مسانید برای آن قائل شدهاند.(علوم الحدیث و مصطلحه، ص297) صحیح بخاری یکی از جوامع حدیثی اهلسنت است که پیرامون میزان اعتبار روایات آن اختلافی میان دانشمندان اهلسنت نیست و عموم اهلسنت بر این باورند که این کتاب صحیحترین کتاب حدیثی و پس از کتاب خدا معتبرترین کتاب است.(مفتاح السنه، ص39؛ کشف الظنون، ج1، ص541) صحیح مسلم نیز دومین کتاب از کتابهای ششگانة حدیثی اهلسنت است که جایگاه ویژهای نزد اهلسنت دارد. نووی گوید: «صحیح ترین کتاب پس از کتاب خدا صحیح بخاری و مسلم است و امت اسلامی این موضوع را پذیرفتهاند.»(کشف الظنون، ج1، ص541) با توجه به برخی از امتیازات این کتاب در مقایسه با صحیح بخاری، برخی از دانشمندان مغرب زمین، صحیح مسلم را صحیحترین کتاب حدیثی و حتی برتر از صحیح بخاری قلمداد کردهاند(مفتاح السنه، ص46) برای مثال حسین بن علی نیشابوری گفته است: «در زیر آسمان کتابی صحیحتر از کتاب مسلم وجود ندارد.»(همان؛ تهذیب الکمال، ج1، ص168؛ تاریخ مدینه دمشق، ج58، ص92)با این همه از دیدگاه بیشتر اندیشمندان اهلسنت صحیح بخاری بر هر کتاب دیگر از جمله صحیح مسلم برتری دارد.(علوم الحدیث و مصطلحه، ص301) سنن ابنماجه به حسن ترتیب اشتهار دارد.(همان) البته این کتاب فراز و فرودهای زیادی را در طول تاریخ تجربه کرده است. به دلیل وجود برخی ضعفها در آن تا اواخر قرن پنجم هجری این کتاب جزو کتب ششگانه قرار نگرفته بود و به جای آن کتاب موطأ و برخی دیگر سنن دارمی را جزو کتب ششگانه قرار داده بودند. در اواخر قرن پنجم محمد بن طاهر مقدسی این کتاب را در شمار کتب پنجگانه ذکر کرد. با این همه این کتاب همواره از نظر اعتبار احادیث در ردیف ششم قرار داشت.(الحدیث و المحدثون، ص419؛ مفتاح السنه، ص101) این وضعیت همچنان ادامه داشت تا اینکه در دوران متأخر و معاصر سنن ابنماجه دومرتبه از ردیف کتابهای سنن خارج شد و پس از مدتی با تلاشهای محمد ناصرالدین البانی و محمد فؤاد عبدالباقی، ابهامهای موجود در آن برطرف شد و بار دیگر به شمار کتب سنن ششگانه پیوست.(جوامع حدیثی اهلسنت، ص130) سنن ابوداود نیز جزو کتابهای ششگانة اهلسنت است که در مقایسه با سایر سنن امتیازاتی به این شرح دارد: اجتناب نکردن از تکرار روایات در مواردی که روایتی نکتهای اضافی داشته باشد، اختصار برخی روایات، اجتناب از نقل از افراد متروک الحدیث، ارائة توضیحاتی پیرامون روایات دارای اشکال سندی یا متنی، اشتمال کتاب بر روایات فقهی به ویژه سنن نبوی و انتخاب روایات از بین مشهورترین روایات یا مصادر حدیثی.(همان، ص134)با توجه به این امتیازات، سنن ابوداود در میان اهلسنت موقعیت ممتازی دارد و به باور برخی از پژوهشگران پس از صحیحین معتبرترین کتاب حدیثی است.(اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص321)خطابی آن را کتابی بیمانند توصیف کرده (مفتاح السنه، ص86، به نقل از معالم السنن) و برخی نیز گفتهاند که پس از کتاب خدا، سنن ابوداود برای مجتهد کافی است.(الحدیث و المحدثون، ص411) حاجی خلیفه سنن ترمذی را از نظر اعتبار و منزلت سومین کتاب حدیثی اهلسنت دانسته است.(کشف الظنون ، ج1، ص559)ترمذی خود گفته است که جامعاش را پس از تصنیف بر دانشمندان حجاز، عراق و خراسان عرضه داشته و همة آنها از تألیف او اظهار رضایت کرده و دربارهاش گفتهاند که این کتاب در خانة هر کس که باشد، مانند پیامبری است که سخن میگوید. (همان؛ الحدیث و المحدثون، ص415) نسائی دو کتاب به نامهای السنن الکبری و السنن الصغری یا المجتبی دارد. المجتبی بدون شک مهمترین جامع حدیثی نسائی است؛ چرا که جزو کتب ششگانه است. به باور برخی از دانشمندان به دلیل اینکه سنن نسایی، پس از کتابهای صحیح مسلم و بخاری، کمترین حدیث ضعیف یا مجروح را دارد، بر سنن ابوداود و ترمذی مقدم و پس از صحیحین در رتبة سوم قرار دارد. (الحدیث و المحدثون، ص410؛ مفتاح السنه، ص79) البته برخی از دانشمندان اهلسنت نیز سنن ابوداود را بر سنن نسائی مقدم میدارند. (اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص326) سنن دارمی نیز از کتابهای مهم اهلسنت است. برخی از منتقدان اهلسنت، سنن دارمی و برخی دیگر موطأ مالک را از جمله کتابهای اصلی میدانستند. و آن دو را در ردیف کتب ششگانه قرار داده بودند.( علوم الحدیث و مصطلحه، ص 299.) البته از آنجا که تعداد روایات کتاب موطأ از پانصد روایت تجاوز نمیکند، (الحدیث و المحدثون، ص 248) در این پژوهش از بررسی روایات آن صرف نظر شده است. از دیدگاه محدثان دلیل برتری سنن دارمی بر سنن ابنماجه صحت مطالب و احادیث آن در مقایسه با سنن ابنماجه و نیز تقدم زمانی تألیف آن است که باعث علو اسناد آن شده است به گونهای که بیشتر اسناد آن تنها با چهار واسطه به پیامبر میرسد.(تاریخ بغداد، ج10، ص248) از دیگر کتابهای مهم اهلسنت، مستدرک حاکم است. برخی دانشمندان اهلسنت حاکم را به تشیع متهم کرده و از کتاب او رویگردان شدهاند.(تذکره الحفاظ، ج3، ص104؛ تاریخ بغداد، ج3، ص94)حتی برخی از آنها، از جمله ابوسعید مالینی (م412)، مدعی شدهاند که در مستدرک هیچ حدیثی که با شرایط بخاری و مسلم صحیح باشد، وجود ندارد.(تدریب الراوی، ج1، ص81) که البته این موضعی تنگنظرانه و دور از انصاف است. اما در مقابل، برخی دیگر، هرچند حاکم را در تشخیص حدیث صحیح، فردی متساهل دانستهاند، اما به نوعی کار او را تأیید کردهاند؛ مثلاً ابنصلاح میگوید: «روایاتی که حاکم به صحت آنها حکم رانده و در آثار محدثان دیگر نیامده است، اگر صحیح نباشد، دستکم حسن است که میتوان به آن احتجاج و عمل کرد.»(المقدمه، ص24)بنا به گفتة ذهبی حدود نیمی از المستدرک مطابق شرایط بخاری و مسلم و یا یکی از آن دو جمعآوری شده و یکچهارم آن نیز هر چند با مبنای بخاری و مسلم مطابقت ندارد، با این همه صحیح است و تنها یکچهارم احادیث مستدرک، منکر یا جعلی است. (تدریب الراوی، ج1، ص81) از دیگر کتابهای بررسیشده در این پژوهش، سنن بیهقی است. این کتاب از جامعترین کتابهای احادیث فقهی اهلسنت است که شامل 22 هزار حدیث است. ابنصلاح دربار? این کتاب گفته است که در زمینة احادیث فقهی هیچ کتابی جامعتر از آن وجود ندارد. گویا مؤلف آن هیچ حدیثی را در عالم از نظر دور نداشته و همه را در کتاب خود آورده است.(مفتاح السنه، ص114؛ الحدیث و المحدثون، ص432) سبکی نیز این کتاب را از نظر تهذیب و ترتیب و نیز حسن مطالب بیمانند دانسته است. (جوامع حدیثی اهلسنت، ص219) کنزالعمال تالیف علی بن حسامالدین متقی هندی است. او در تألیف کتاب خود، جمع الجوامع سیوطی را اساس قرار داده و روایات آن را بر مبنای حروف الفبا و موضوعات فقهی مرتب کرده است. (مقدمة کنزالعمال، ج1، ص3)از این رو مراجعه به کنز العمال به منزله مراجعه به جمع الجوامع است؛ با این تفاوت که روایات بسیاری را نیز که در جمع الجوامع نیامده است، میتوان در این کتاب مطالعه کرد. اکنون که به گونهای اجمالی با ویژگیهای منابع بررسیشده در این پژوهش آشنا شدیم، وقت آن است که روایات اهلبیت را در این منابع بازکاویم و آمار مربوط را به تفصیل ارائه دهیم. ادامه این مقاله را در پست بعدی میتوانید مطالعه کنید. [ چهارشنبه 91/7/26 ] [ 11:56 صبح ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |