هذا بیان للناس پایگاه تخصصی پژوهشهای قرآن و حدیث
| ||
این مقاله در شماره 47 مجله علمی ـ پژوهشی علوم حدیث منتشر شده است. چکیده اهلسنت در حوزه شخصیتشناسی به طور مکرر فضایل اهلبیت را بیان کرده و کتابهای متعددی را در این زمینه سامان دادهاند، به گونهای که به جرئت میتوان گفت که در فضایل هیچ گروهی، حتی خلفای سهگانه و ائمة چهارگانة اهلسنت نیز، این میزان کتاب به سامان نرسیده است. بیشک این نگاه اهلسنت به اهلبیت مستلزم این است که ایشان در حوز? نقل روایات نیز توجه شایانی به روایات اهلبیت داشته و هماره در نقل و نقد روایات ایشان اهتمام ویژهای داشته باشند. در این پژوهش مهمترین کتابهای روایی اهلسنت جستجو و آمار مربوط به روایتهای هر یک از ائمة اهلبیت (علیهم السلام) در این منابع به تفکیک استخراج و با استناد به این آمار، ثابت شده است که اهلسنت در مقام نقل روایات آن گونه که باید، به روایات اهلبیت توجه نکردهاند. کلیدواژهها: روایات اهلبیت، روایات اهلسنت، تعامل اهلسنت با روایات، تعامل اهلسنت با اهلبیت. درآمد موضوع تعامل اهلسنت با روایات اهلبیت از مهمترین موضوعاتی است که در مطالعات بینالمذاهب اهمیتی اساسی دارد. بیشک نوع نگاه اهلسنت به روایات اهلبیت در نوع برخورد پیروان دو مکتب بزرگ شیعه و سنی با یکدیگر نقشی اساسی دارد. در این پژوهش با بررسی یازده کتاب مهم حدیثی اهلسنت و استخراج آمار مربوط به روایات هر یک از ائمة اهلبیت در این منابع، سعی شده است میزان رویکرد دانشمندان اهلسنت به نقل این روایات بازکاوی شود. بیشک بررسی چگونگی برخورد اهلسنت با این روایات مستلزم پژوهشی دیگر است. در گزینش منابع این پژوهش تلاش شده است تا ویژگیهای اختصاصی کتابها مورد توجه قرار گیرد و از بررسی منابع غیرمهم پرهیز و بیشتر به منابع دست اول و مشهور پرداخته شود. از این رو، هر یک از کتابهای بررسیشده در این پژوهش از منظری خاص جایگاه ویژهای نزد اهلسنت دارد که پیش از ورود به موضوع لازم است ویژگیهای منابع بررسیشده در این پژوهش بازگو گردد. آشنایی با منابع پژوهش این پژوهش بر اساس کتابهای مسند احمد بن حنبل، صحیح بخاری و مسلم، سنن ابنماجه، ابوداود، ترمذی، نسایی و دارمی، مستدرک حاکم نیشابوری، سنن بیهقی و کنزالعمال سامان یافته است. مسند احمد جامعترین مسندی است که از عهد قدیم باقی مانده و حاوی دهها هزار حدیث در موضوعات مختلف است.(جوامع حدیثی اهلسنت، ص49)پیرامون میزان اعتبار احادیث مسند سه دیدگاه عمده در میان دانشمندان مطرح است: دستة اول همة روایات مسند را حجت میدانند. خاستگاه این دیدگاه سخنان احمد بن حنبل و برخی از دانشمندان دیگر پیرامون احادیث این کتاب است؛(برای نمونه ر.ک: الحدیث و المحدثون، ص371و372؛ علوم الحدیث و مصطلحه، ص306)برای مثال وی در سفارشهای خود به فرزندش، عبدالله، گفته است: «احتفظ بهذا المسند فإنه سیکون اماماً»؛(اطراف مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص579) از این مسند مراقبت کن که به زودی راهنمای مردم خواهد شد. دستة دوم بر این باورند که در مسند احمد روایات صحیح، ضعیف و موضوع نیز وجود دارد که ابنجوزی و حافظ عراقی از این دستهاند.(جوامع حدیثی اهلسنت، ص55)دستة سوم بر این باورند که روایات مسند از نوع صحیح و ضعیف و نزدیک به حسن است. ابوعبدالله ذهبی، ابنحجر عسقلانی، ابنتیمیه و سیوطی از طرفداران این دیدگاه هستند.(همان، ص56)به هر حال برخی از دانشمندان اهلسنت مسند احمد بن حنبل را در ردیف سنن اربعه قرار داده و اعتباری فراتر از سایر مسانید برای آن قائل شدهاند.(علوم الحدیث و مصطلحه، ص297) صحیح بخاری یکی از جوامع حدیثی اهلسنت است که پیرامون میزان اعتبار روایات آن اختلافی میان دانشمندان اهلسنت نیست و عموم اهلسنت بر این باورند که این کتاب صحیحترین کتاب حدیثی و پس از کتاب خدا معتبرترین کتاب است.(مفتاح السنه، ص39؛ کشف الظنون، ج1، ص541) صحیح مسلم نیز دومین کتاب از کتابهای ششگانة حدیثی اهلسنت است که جایگاه ویژهای نزد اهلسنت دارد. نووی گوید: «صحیح ترین کتاب پس از کتاب خدا صحیح بخاری و مسلم است و امت اسلامی این موضوع را پذیرفتهاند.»(کشف الظنون، ج1، ص541) با توجه به برخی از امتیازات این کتاب در مقایسه با صحیح بخاری، برخی از دانشمندان مغرب زمین، صحیح مسلم را صحیحترین کتاب حدیثی و حتی برتر از صحیح بخاری قلمداد کردهاند(مفتاح السنه، ص46) برای مثال حسین بن علی نیشابوری گفته است: «در زیر آسمان کتابی صحیحتر از کتاب مسلم وجود ندارد.»(همان؛ تهذیب الکمال، ج1، ص168؛ تاریخ مدینه دمشق، ج58، ص92)با این همه از دیدگاه بیشتر اندیشمندان اهلسنت صحیح بخاری بر هر کتاب دیگر از جمله صحیح مسلم برتری دارد.(علوم الحدیث و مصطلحه، ص301) سنن ابنماجه به حسن ترتیب اشتهار دارد.(همان) البته این کتاب فراز و فرودهای زیادی را در طول تاریخ تجربه کرده است. به دلیل وجود برخی ضعفها در آن تا اواخر قرن پنجم هجری این کتاب جزو کتب ششگانه قرار نگرفته بود و به جای آن کتاب موطأ و برخی دیگر سنن دارمی را جزو کتب ششگانه قرار داده بودند. در اواخر قرن پنجم محمد بن طاهر مقدسی این کتاب را در شمار کتب پنجگانه ذکر کرد. با این همه این کتاب همواره از نظر اعتبار احادیث در ردیف ششم قرار داشت.(الحدیث و المحدثون، ص419؛ مفتاح السنه، ص101) این وضعیت همچنان ادامه داشت تا اینکه در دوران متأخر و معاصر سنن ابنماجه دومرتبه از ردیف کتابهای سنن خارج شد و پس از مدتی با تلاشهای محمد ناصرالدین البانی و محمد فؤاد عبدالباقی، ابهامهای موجود در آن برطرف شد و بار دیگر به شمار کتب سنن ششگانه پیوست.(جوامع حدیثی اهلسنت، ص130) سنن ابوداود نیز جزو کتابهای ششگانة اهلسنت است که در مقایسه با سایر سنن امتیازاتی به این شرح دارد: اجتناب نکردن از تکرار روایات در مواردی که روایتی نکتهای اضافی داشته باشد، اختصار برخی روایات، اجتناب از نقل از افراد متروک الحدیث، ارائة توضیحاتی پیرامون روایات دارای اشکال سندی یا متنی، اشتمال کتاب بر روایات فقهی به ویژه سنن نبوی و انتخاب روایات از بین مشهورترین روایات یا مصادر حدیثی.(همان، ص134)با توجه به این امتیازات، سنن ابوداود در میان اهلسنت موقعیت ممتازی دارد و به باور برخی از پژوهشگران پس از صحیحین معتبرترین کتاب حدیثی است.(اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص321)خطابی آن را کتابی بیمانند توصیف کرده (مفتاح السنه، ص86، به نقل از معالم السنن) و برخی نیز گفتهاند که پس از کتاب خدا، سنن ابوداود برای مجتهد کافی است.(الحدیث و المحدثون، ص411) حاجی خلیفه سنن ترمذی را از نظر اعتبار و منزلت سومین کتاب حدیثی اهلسنت دانسته است.(کشف الظنون ، ج1، ص559)ترمذی خود گفته است که جامعاش را پس از تصنیف بر دانشمندان حجاز، عراق و خراسان عرضه داشته و همة آنها از تألیف او اظهار رضایت کرده و دربارهاش گفتهاند که این کتاب در خانة هر کس که باشد، مانند پیامبری است که سخن میگوید. (همان؛ الحدیث و المحدثون، ص415) نسائی دو کتاب به نامهای السنن الکبری و السنن الصغری یا المجتبی دارد. المجتبی بدون شک مهمترین جامع حدیثی نسائی است؛ چرا که جزو کتب ششگانه است. به باور برخی از دانشمندان به دلیل اینکه سنن نسایی، پس از کتابهای صحیح مسلم و بخاری، کمترین حدیث ضعیف یا مجروح را دارد، بر سنن ابوداود و ترمذی مقدم و پس از صحیحین در رتبة سوم قرار دارد. (الحدیث و المحدثون، ص410؛ مفتاح السنه، ص79) البته برخی از دانشمندان اهلسنت نیز سنن ابوداود را بر سنن نسائی مقدم میدارند. (اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص326) سنن دارمی نیز از کتابهای مهم اهلسنت است. برخی از منتقدان اهلسنت، سنن دارمی و برخی دیگر موطأ مالک را از جمله کتابهای اصلی میدانستند. و آن دو را در ردیف کتب ششگانه قرار داده بودند.( علوم الحدیث و مصطلحه، ص 299.) البته از آنجا که تعداد روایات کتاب موطأ از پانصد روایت تجاوز نمیکند، (الحدیث و المحدثون، ص 248) در این پژوهش از بررسی روایات آن صرف نظر شده است. از دیدگاه محدثان دلیل برتری سنن دارمی بر سنن ابنماجه صحت مطالب و احادیث آن در مقایسه با سنن ابنماجه و نیز تقدم زمانی تألیف آن است که باعث علو اسناد آن شده است به گونهای که بیشتر اسناد آن تنها با چهار واسطه به پیامبر میرسد.(تاریخ بغداد، ج10، ص248) از دیگر کتابهای مهم اهلسنت، مستدرک حاکم است. برخی دانشمندان اهلسنت حاکم را به تشیع متهم کرده و از کتاب او رویگردان شدهاند.(تذکره الحفاظ، ج3، ص104؛ تاریخ بغداد، ج3، ص94)حتی برخی از آنها، از جمله ابوسعید مالینی (م412)، مدعی شدهاند که در مستدرک هیچ حدیثی که با شرایط بخاری و مسلم صحیح باشد، وجود ندارد.(تدریب الراوی، ج1، ص81) که البته این موضعی تنگنظرانه و دور از انصاف است. اما در مقابل، برخی دیگر، هرچند حاکم را در تشخیص حدیث صحیح، فردی متساهل دانستهاند، اما به نوعی کار او را تأیید کردهاند؛ مثلاً ابنصلاح میگوید: «روایاتی که حاکم به صحت آنها حکم رانده و در آثار محدثان دیگر نیامده است، اگر صحیح نباشد، دستکم حسن است که میتوان به آن احتجاج و عمل کرد.»(المقدمه، ص24)بنا به گفتة ذهبی حدود نیمی از المستدرک مطابق شرایط بخاری و مسلم و یا یکی از آن دو جمعآوری شده و یکچهارم آن نیز هر چند با مبنای بخاری و مسلم مطابقت ندارد، با این همه صحیح است و تنها یکچهارم احادیث مستدرک، منکر یا جعلی است. (تدریب الراوی، ج1، ص81) از دیگر کتابهای بررسیشده در این پژوهش، سنن بیهقی است. این کتاب از جامعترین کتابهای احادیث فقهی اهلسنت است که شامل 22 هزار حدیث است. ابنصلاح دربار? این کتاب گفته است که در زمینة احادیث فقهی هیچ کتابی جامعتر از آن وجود ندارد. گویا مؤلف آن هیچ حدیثی را در عالم از نظر دور نداشته و همه را در کتاب خود آورده است.(مفتاح السنه، ص114؛ الحدیث و المحدثون، ص432) سبکی نیز این کتاب را از نظر تهذیب و ترتیب و نیز حسن مطالب بیمانند دانسته است. (جوامع حدیثی اهلسنت، ص219) کنزالعمال تالیف علی بن حسامالدین متقی هندی است. او در تألیف کتاب خود، جمع الجوامع سیوطی را اساس قرار داده و روایات آن را بر مبنای حروف الفبا و موضوعات فقهی مرتب کرده است. (مقدمة کنزالعمال، ج1، ص3)از این رو مراجعه به کنز العمال به منزله مراجعه به جمع الجوامع است؛ با این تفاوت که روایات بسیاری را نیز که در جمع الجوامع نیامده است، میتوان در این کتاب مطالعه کرد. اکنون که به گونهای اجمالی با ویژگیهای منابع بررسیشده در این پژوهش آشنا شدیم، وقت آن است که روایات اهلبیت را در این منابع بازکاویم و آمار مربوط را به تفصیل ارائه دهیم. ادامه این مقاله را در پست بعدی میتوانید مطالعه کنید. [ چهارشنبه 91/7/26 ] [ 11:56 صبح ] [ نوروز امینی ]
[ دیدگاه شما ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |